خمس شيعيان، نياز به گزارش هاى مالى شفاف

خمس شيعيان، نياز به گزارش هاى مالى شفاف

ضیاء موسوی از شیعیان بحرین 

بحث خمس، مشكل فقيرانى است كه مى خواهند خود را از تنگناى زندان انديشه اى خارج سازند كه به زور در آن نهاده شده اند، ليكن به آنان تلقين شده كه باغ دلگشايى است.
مدتى است مديد كه مى خواهم در قلعه هاى فرهنگى كاغذينى آتش افروزم، تا مگر تنى چند از بخواب غفلت رفتگان را بيدار نمايم.
اما بقول گوستاو لوبُن؛ “آن كس كه با منطق عقل با توده ى مردم سخن مى گويد در اشتباه است، زيرا آنان جز زبان عاطفه و احساس در نمى يابند”.
بارها دست خود را در لانه هاى زنبور فرو برده ام، بى آنكه حفاظ ايمنى داشته باشم.
چه بسيار حملات تخريبى عليه خويش را به جان خريدم، فقط براى آنكه مانع پخش محصولات وهم انگيز كليسايى در لفافه هايى مدرن شوم. هدف، گشايش قيد وبندهايى است كه گردنهاى اسيران خويش را به تختخوابهاى تلنبار شده در اتاقكهاى تاريخ بسته اند.
حقيقت آنكه، تا كنون پرتوهايى بيرون زده از شكافهايى را ديده ام كه بر ديوار نوميدى نشسته است. اين بويژه در زمانى است كه مى بينم تعداد دانش آموختگان و فرهيختگان روز به روز بيشتر مى شود. اين افراد از جشن “خان” پا پس كشيده اند، و بر طبل بازار گرمى “آقايان” نمى كوبند. اينها به جنبش روشنگرى در جهان تشیع پيوسته اند، تا از دين و وطن دفاع كنند و در نبرد نوگرايى نقشى مثبت ايفا كنند.
هفته اى پيش در عرصه ديگرى از نبردِ نقد، تصحيح و روشنگرى در صفوف شيعيان وارد شدم، و آن بهبود نحوه هزينه كردن “خمس” و تبديل آن به ابزارى مؤثر در توسعه، بويژه براى فقرايى است كه مستحق دريافت این وجوه هستند.
در اين رابطه خواهان آن شدم كه “خمس” در بحرين نظام مند و سامان يافته شود و شفافيت بيشترى بيابد. بر اين اساس خواهان آن شدم كه به جاى فرستادن آن به عراق، ايران، يا لبنان، در همين بحرين هزينه شود. خانواده هايى را در اين كشور مى شناسم كه مستحق دريافت اين سهم هستند، ليكن حتى بخش كوچكى از آن عايدشان نمى شود!!
خمس در لبنان باعث بناى مراكز بهداشتى، انستيتوهاى امداد نابينايان و بيمارستانها شده است. چرا ما از نمونه لبنان الگو نگيريم. من از جمله كسانى هستم كه مى خواهند خمس در محلهاى مناسبش در عربستان سعودى، كويت، بحرين و ساير كشورها هزينه شود. “فالأقربون أولى بالمعروف” (نزديكان براى نيكوكارى شايسته ترند).
چه بسيار جوانانى هستند مستحق دريافت خمس كه درها را بر روى خود بسته ديدند، ولى شاهد آن بودند كه كاروانهاى اموال خمس به خارج ارسال مى شود.
خطيبى در شهر المحرق بحرين در رد دعوت من به اصلاح و تصحيح سخن فرسايى كرد و از شيوه بر انگيختن احساسات مردم استفاده كرد. اما دريغ كه حتى به يكى از سؤالات مطرح شده از سوى من پاسخ نگفت.
جالب اينكه، اين سخنور هر هفته و مداوم از حكومتهاى كشورهاى عربى مى خواهد ترازنامه منتشر كنند.
البته حق با اوست، اما او همچون اغلب جنبشهاى اسلامگرا، اين نقص و نياز را در خود نديده است. همه بايد حساب پس بدهند. صورتحساب هاى خمس نيز بايد با هدف شفافيت، تهيه وارايه شود. من از جمله آنانى هستم كه تصويب قانونى جهت شفافيت مالى را از پارلمان بحرين خواستارند.
آيا اين منطقى است كه مردمى يك سال زحمت بكشند، سپس خمس درآمد خود را جدا كنند و بپردازند، ولى ندانند به كجا مى رود؟ ندانند در چه زمينه هايى هزينه مى شود؟ آيا اين پولها در حسابهايى شخصى مى رود يا به حساب مؤسساتى واريز مى گردد؟ وارث اين پولها چه كسانى هستند؟ چرا بايد بر افرادى سنگين بيايد كه كسى تقاضاى ساماندهى ونظام مند سازى خمس شود، يا بخواهد بيلان سالانه چنين حسابهايى در روزنامه ها يا پايگاههاى اطلاع رسانى مرتبط با فقيه و وكيل ذيربط منتشر گردد؟

منطق شفافيت، نوسازى و به روز آورى همين را مى خواهد. آيا تقاضاى صادقانه و علمى ام نياز به تحريك احساسات مردم دارد؟ مگر نه اين است كه امام على (ع) قطعه آهنى را گداخت تا به فردى از خانواده خويش نشان دهد پرداخت از بيت المال مسلمين چه معنايى دارد؟ شفافيت هر چه بيشتر به معناى اهليت و مصداق بودن هر چه فزونتر است.
به توده هاى مردم هم از سر احساس مسئوليت مى گويم كه خمس دادن شما اگر همراه با عدم اطمينان از نحوه هزينه كردن آن باشد، مسئوليت شما را بر طرف نمى كند. اين را هم بايد ياد آور شد كه دهها تن از علماى دينى هستند كه پرداخت كننده خمس را مجاز مى دانند به اينكه خود، مبلغ خمس را هزينه كند و نيازى به آن نمى بينند كه خمس حتماً بايد به فقيه يا وكيلش داده شود.
از جمله اين علماء، شيخ يوسف مؤلف “الحدائق” و شيخ مفيد و سيد محسن حكيم و تعداد زيادى ديگر مى باشند.
طبيعتاً اين بحث سر وصداى زيادى بپا كرد و به خارج از بحرين راه يافت. به نظر من بايد از واكنشهاى موافق و مخالف استقبال كرد. مهم اين است كه بحث و نقد و كنكاش در گيرد و طوفان ذهنى پديد آيد، تا ديدگاههاى نقاد به تصحيح بپردازند.
كسانى مرا ستودند و كسانى نيز مرا به توطئه چينى متهم كردند. آنچه كه از نظر من مهم است گشودن شكافى در ديوار نوميدى است. من از كودكى از دسترنج خودم امرار معاش كرده ام، لذا در جستجوى حمايت شخصيت يا حزب يا قبيله اى خاص نيستم.
من دل به دريا زدم و كارى را كه مى بايست كردم.
ضیاء موسوی از شیعیان بحرین

0 نظرات:

ارسال یک نظر