هزاران دختر بریطانیایی مطمئن و آرام در سایه‌ی اسلام



 
سید جمال الدین «هروی»

دوشنبه 31 مه 2010 - 10 خرداد 1389

سنی نیوز: در این اواخر غربی‌ها با وقاحت تمام تبلیغات رسانه‌ای همه جانبه‌ای را بر علیه اسلام به راه انداخته اند. و پس از این‌که حربه‌ی تروریست خواندن مسلمانان کارگر نیفتاد و نیت‌های شوم پس پرده‌ی این تبلیغات برملا شد، عملا در اروپا علیه مسلمانان اقداماتی را روی دست گرفتند که شعار دموکراسی و آزادی بیان و ادیان آنها را برای جهانیان واضح ساخت که این آزادی صرف باید به نفع مسیحیت و برای اروپائی‌ها باشد.

اگر به پیامبر بزرگ اسلام توهین نمایند از این حربه استفاده می‌کنند، اما هرگاه مناره‌های مساجد را ممنوع کنند و دختران باشخصیت را از پوشیدن حجاب در پوهنتون‌ها/ دانشگاه‌ها باز دارند و یا هزاران بی‌‌گناه را در افغانستان و عراق به خاک و خون بکشند، این شعارها را فراموش می‌کنند.

اما در حقیقت احساس خطر سردمداران اروپا از جای دیگری است، و خوب می‌دانند که رحمت، محبت و آزادی بیان اسلام مردم این سرزمین را مشتاق خویش گردانیده است.

همه روزه عده‌ای زیادی از مردم چیزفهم و قشر درس‌خوانده و جوان از تاریکی مسیحیت و جهالت اروپا به روشنائی اسلام و مرحمت این دین داخل می‌شوند، و این خود چیلنج بس بزرگ برای سران متعصب کلیسا و تهدیدی است که قدرت آنها را نشانه رفته است.

آن‌ها درک کرده اند اگر وضع به همین منوال به پیش رود دیگر پاریس و لندن شهرهای اسلامی بوده و نژاد سفید با دین اسلامی و تفکر شرقی فسادهای آنان را ریشه کن کرده و تزاویرشان را به جهانیان نشان خواهند داد.

اروپائی‌ها با ملیاردها یورو سرمایه گذاری و به کشته دادن افسران ارتش0 خود در افغانستان در حقیقت با گسترش اسلام در اروپا مبارزه می‌کنند.

موضوعی را که مطالعه می‌کنید برگرفته از روزنامه‌ی «تایمز» لندن است که تازگی به چاپ رسیده و مناسب دانستیم خدمت مردم مؤمن خود ترجمه کنیم تا به نور تابانی که از شرق به تاریکی‌های اروپا راه پیدا کرده و بساط بربریت آن‌ها را در هم می‌پیچد امیدوار باشند.

روزنامه‌ی «تایمز» لندن در گذارش جدیدی خبر داده است هزاران دختر جوان بریطانیایی که در این کشور زندگی می‌کنند در این اواخر به دین اسلام گرویده‌اند، این تصمیم آن‌ها به دنبال موضوع بحث بر انگیز ممنوعیت برقع در اروپا بوده است.

این روزنامه که از لندن نشر می‌شود در گذارش روز شنبه (29. 05. 2010م) خود اضافه کرده: تعداد دختران جوانی که دین اسلام را قبول می‌کنند به سرعت رو به افزایش است در حالی‌که آنهائی که به کلیسا برای عبادت می‌روند به 2% هم نمی‌رسند.

خانم‌های که به مسجد مرکزی لندن در محله‌ی «ریجینتس پارک» برای ادای نماز می‌روند یک سوم مسلمان‌های جدید را تشکیل می‌دهند؛ آن‌ها تازه مسلمان شده اند و عمر بیشتر شان از سی سال کمتر است.

آماری که تعداد دین برگشته‌ها را نشان می‌‌دهد حکایت از این دارند که از سال 2001م تا اکنون بیش از سی‌هزار انگلیسی به دین اسلام گرویده اند.

به نظر کفین برایس از مرکز تحقیقات سیاسی مهاجرت – دانشگاه/ پوهنتون سوانسی هم اکنون این تعداد شاید به پنجاه هزار تن برسد که بیشتر آن‌ها را زنان تشکیل می‌دهند.

جالب اینکه از مجموع آمار و تحلیل‌ها به صراحت دانسته می‌شود بیشتر آنهای که مسلمان می‌‌شوند دخترهای دانشگاهی/ پوهنتونی و زنان بیست تا سی ساله اند.

داستان اسلام آوردن جوان بیلی (Joanne Bailey): یکی از راه یافتگان که جوان بیلی نام دارد. او که از اهالی «براد فورد» بوده، وکیل مدافع است و سی سال عمر دارد سرگذشت اسلام آوردن خود را برای روزنامه‌ی «تایمز» لندن چنین بیان کرده است:

هیچ کس انتظار نداشت او دین اسلام را بپذیرد، او در خانواده‌ای از طبقه‌ی مرفه جامعه در جنوب «یورکشایر» بزرگ شده است و حتی قبل از اینکه به دانشگاه/ پوهنتون راه یابد به ندرت با مسلمانی برخورد کرده بود.

چاشتگاه یکی از روزهای سال 2004م همه چیز در زندگی جوان بیلی تغییر یافت. در آنروز هنگامی که با دوست جدیدش که مسلمان بود در قهوه خانه‌‌ای چای می‌نوشید و گرم صحبت بودند، ناگهان دوستش متوجه شد «جوان» صلیب طلائی کوچکی را بر گردنش آویزان کرده است، پرسید: آیا بر این عقیده هستی که عیسی مسیح خدا است؟. او که صلیب طلائی را بیشتر برای تجمل می‌پوشید تا به اسباب دینی، در جواب دوست مسلمانش گفت گمان نمی‌کند مسیح خدا باشد. سپس دوستش در رابطه با دین خود (اسلام) برایش معلومات کافی داد.

او اضافه کرد: نخست سخنان دوستم را چندان اهمیت ندادم، اما کلامش در قلبم جای گرفت و به نظرم معقول آمد، و بعد از گذشت چند روز مشتاق شدم نسخه‌ای از قرآن مجید را در انترنت جستجو نمایم.

جوان در ادامه توضیح داد: من همه‌ی توان خود را متمرکز کردم و از فکر و بینش کار گرفتم تا گزینه‌ی غلط را انتخاب نکنم.

سپس به یکی از جمعیت‌های زنانه در شهر «لیدز» رفتم. درست به خاطر دارم هنگام ورود به دروازه‌ی این جمعیت چند دقیقه با خود کلنجار می‌رفتم که تو اینجا چکار می‌کنی و برای چه آمده‌ای؟.

او زیاد کرد: با خود اندیشیدم در اینجا با خانم‌های ملاقات خواهم کرد که از سر تا پا پوشیده‌اند، و از خود پرسیدم: کدام امر مشترک است که یک دختر بیست و پنج ساله‌ی انگلیسی با موهای زرد را با اینها یک‌جا می‌کند؟.

او در اخیر می‌افزاید: چون داخل مجمع شدم خانم‌های محجب و با شخصیتی را دیدم که بیشتر داکتر، مدرس و متخصص بودند، و از اطمینان و آرامشی که آنان را فرا گرفته بود مدهوش شدم.

این دختر هدایت‌یافته اعتراف می‌کند ملاقات با آن خانم‌ها از خواندن کتاب بیشتر بر او تأثیر گذاشته و به او قناعت بخشید مسلمان شود.

با آن مرکز در ارتباط بودم تا بالآخره در ماه مارچ سال 2008م در منزل یکی از دوستان شهادتین را بر زبان آوردم و زندگی جدید شروع نمودم.

او در ردّ ادعاهای پوچ غربی‌ها و غرب‌زدگان در کشورهای اسلامی گفت: بر عکس آنچه بر علیه اسلام تبلیغ می‌کنند اسلام دست و پای ما را نبسته است بلکه به ما شخصیت و عزت داده و من با وجدان مطمئن و قلبی سرشار از آرامش به امور خویش ادامه می‌دهم.

وصلی الله علی خیر خلقه محمد وعلی آله وصحبه أجمعین
 

0 نظرات:

ارسال یک نظر