زهد و قناعت در دنیای مدرن


زهد و قناعت در دنیای مدرن

به رغم ادعاهای روشنفکران مادی گرا و کسانی که عامدانه و یا به نوعی سهو گونه نمادهای دنیای مدرن را منتصب به ارزشهای لاییک و بی خدایی می دانند ولی از قرائن و شواهد بر می آید نوع نگاه و موتور اصلی حرکتی که بعد از رنسانس دنیای مدرن ما را شکل داده تفکرات مذهبی حاکم بر آن زمان بوده است و زیربنای آن هم نوعی ارزش و زهد است که بر خلاف تعریف ما از این کلمه دارای سیکل حرکتی و دینامیکی است و نه ایستا و رکود.
در فرآیند بررسی دلایل فرهنگی و دینی نوگرایی توسعه و تحولات فزاینده کشورهای عقب مانده یا توسعه نیافته و حتی به بیان برخی نظریه پردازان عقب نگه داشته شده همواره در کنار مجموع علل تاریخی و برون مرزی و ملی و سیاسی و اقتصادی این موضوع محوری مطرح است که چرا بخش بزرگی از ملل توسعه یافته در دنیای امروز ملل وابسته به ادیان مسیحی و یهودی و... به جز اسلام است چگونه است که از بین 54 کشور اسلامی دنیا اکثریت قریب به اتفاق آنها در زمره ملل توسعه نیافته و یا عقب مانده و سنتی جای دارند؟ اکثر ادیان در واقع منبع اصلی تمدن و فرهنگ به خصوص برای توده ها هستند و در بطن خود دارای نوعی سازندگی و پویایی می باشند. جوامعی که دارای نگرش مذهبی می باشند نوعی دیسیپلین و انضباط را در بین خود شکل می دهند که شالوده اصلی تمدنهای بشر می باشد و این خود همانند درختی است که اگر در شرایط محیطی مناسب قرار گیرد خیلی زود میوه می دهد. در ادیانی نظیر آیین بودا و هندو، زهد به شکل مخرب ولی به صورت شدید وجود دارد. ولی این انضباط و دیسیپلین بیشتر به دنیا ملکوتی معطوف بوده و تنها می توان به بخش کوچکی از آن اشاره کرد که در راه فایق شدن بر طبیعت خارجی مورد استفاده قرار می گرفته است. در کتب اولیه آیین بودا راهبان بودایی موظف بودند از کاربرد هر گونه وسایل رفاهی و آرایشی در ارتباط با تن جلوگیری کنند. آنان همچنین موظف بودند از تملک هر گونه وسایل زیبا و زینتی اجتناب کنند. این نوع زهد که متاسفانه ریشه جهان گریزی آن به نوعی بر تفکرات اسلامی و مسیحی کاتولیک هم تاثیر گذاشته است هیچ گونه کمکی در شکل دهی به تلاش و کوشش مردم در جهت ساختن و بهره برداری از محیط مجاور خود نمی کند و این انضباط سخت تنها به اعضای همان دیر و خانقاه و معبد محدود می شود.
در ادیان توحیدی این انضباط و روح نهفته در تعلیمات دینی را برای چیرگی انسان بر طبیعت و ایجاد فاعلیت و عاملیت انسانها در همین جهان تجویز می کنند و این به نوعی یکی از اهداف این ادیان می باشد. از طرفی دیگر انضباط منظم کردن زندگی روزانه بر اساس برنامه ای سازمان یافته نیز که عموماً از طریق ادای فرایض عبادی روزمره فراهم می شد از زمره همین گامهای اساسی به شمار می آید. یکی دیگر از این خصوصیات این بوده که انضباط را به قشر خاصی محدود نکرده اند و در طول تاریخ خود یا بعد از مقطعی مثلاً با آغاز بروتستانیزم در مورد مسیحیت، اکثریت را نیز شامل شده اند. دنیای مدرن بر اساس فاعلیت و عاملیت جهان شمول انسانهای دارای انضباط بنا شده است. با این مقدمه می خواهیم جایگاه زهد را در فرهنگ شرق و غرب بررسی نموده و نقش آنها در شکل گیری و یا تخریب جوامع مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
ماکس وبر اندیشمند و جامعه شناس آلمانی در کتاب خود به چگونگی ظهور اخلاق و منش پروتستانتیزم و اثر آن در توسعه سرمایه داری می پردازند که در کنار تحولات شیوه های تولید و پدیداری زمینه های انقلاب صنعتی و ظهور نظام سرمایه داری توانست در تجدید نظر و تغییر جهان بینی انسان غربی و مسیحی تاثیر بگذارد. به بیان وبر با ظهور اندیشه ها و آموزه های بروتستانتیزم در درون مسیحیت کاتولیک به تدریج خلقیات و برداشت انسان مسیحی دگرگون شده و در کنار مجموعه ای از دلایل قناعت در مصرف و تلاش برای تولید و تولیدگری از عوامل مهم رشد سرمایه داری روحیه و اخلاق پروتستانی خاصه سخت کوشی نقش مهمی ایفا کرده و قناعت در مصرف و نه تولید منجر به پس انداز و زمینه مساعد انباشت سرمایه و سرمایه گذاری های پی در پی گردید. به نظر وبر در نظام قبل از سرمایه داری نیروی کار به قدری کار می کرد که بتواند نیازهای خود را تامین کند، اما در حاکمیت سرمایه داری کارگر برای کسب درآمد بیشتر کرا می کند و به درآمدی به اندازه نیازمندی هایش قناعت نمی کند. مذهب کاتولسیزم بر مبنای آموزه های سن توماس آکیوناس فعالیت دنیوی را فاقد ارزش اخلاقی و تنها برای گذران زندگی مجاز می دانست ولی مذهب کالونیزم بر این باور بود که پارسایی راهبانه و نفی وظایف دنیوی و کناره گیری از تعهدات دنیوی نوعی گناه است از این رو سرمایه داری زمانی توسعه یافت که اخلاق پروتستانی از نوع فرقه کالونی بخش بزرگی از مردم را برای کار دعوت نمود.
در دنیای غرب اساس دنیای جدید در اروپا و آمریکا توسط پیورتن ها بنا گردیده است پیوریتنیسم یکی از شاخه های منشعب از تعالیم ژان کالوین (از بنیان گذاران پروتستانیسم مسیحی) است که در هلند و به ویژه در انگلستان رواج داشت و فرق گوناگون این جنبش پیوریتنی به عنوان اصلی ترین باور مذهبی، در بین مردم آمریکا رواج یافت.
آنها انضباط را به حد اعلای خود در حوزه اجتماعی و سیاست اجرا نمودند. تدابیر بیوریتن های نیوانگلند در امور جنسی در قرن هفدهم آن چنان سختگیرانه بود که برای خلاف های جنسی نسبتاً جزئی مجازات های اعدام و یا حداقل شلاق در نظر گرفته شده بود. از نظر بیوریتن های انگلستان اوایل قرن هفدهم (انگلستان اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم زادگاه اصلی بیوریتنیسم بود ولی با کوچ قشر بزرگی از آنان به دنیای جدید مرکز ثقل آنها به مستعمرات آمریکا نقل مکان کرد) ورق بازی و بازی با تاس پوشیدن لباس های جلف، تئاتر و سیرک بازی و خواندن و نوشتن هزلیات مطرود و ممنوع بود و ایشان اینگونه اعمال را تحت لوای بی بند و باری و کاهلی و عشرت طلبی شدیداً ممنوع می کردند. اتلاف وقت مهلک ترین گناه بود و برای رستگاری، عمر انسان کوتاه و گرانبهاست. خواب بیش از حد محکوم بود. کسانی که در کار خود کوشا نباشند تقرب الهی نخواهند یافت. فقرجویی و آرزوی مستمند شدن مانند آرزوی مریض شدن بود فقیر بودن یعنی در برابر عظمت خدا حقیر بودن و ثروت جویی زمانی گناه است که برای لذت جویی گناه آمیز باشد.
زهد مورد نظر آنها از این هم فراتر می رفت در سال 1634 در ماساچوست قانونی به جرا درآمد که طبق آن هیچ فردی چه مرد و چه زن نداشت لباسی را که از پشم و ابریشم درست شده بود و یا حتی جامع کرباسی را که در آن از تور استفاده شده بود و یا در آن رشته های نقره و طلا یافت می شد به تن کنند.
در عوض پوشیدن پیورتن ها تاکید زیادی بر تحصیل علم داشتند و در نیوانگلند از همان ابتدا در ماساچوست قانونی وضع کردند که والدین را مجبور می کرد کودکان خود را باسواد کنند و همچنین اتفاقی نبود که دانشگاه هاروارد در سال 1636یعنی 16 سال پس از سکنی گزیدن مهاجرت اولی پیورتن در ماساچوست بنا شد. این انضباط حاکم بر آن جوامع مذهبی حتی تا جایی پیش رفت که مراسم کریسمس که از اعیاد مهم مسیحیت تلقی می شود ملغی گردید، زیرا کریسمس به گمان آنها بهانه ایی برای خوشگذرانی و عشرت طلبی بود و همچنین روزهای والنتین و عید پاک را نیز باری مدت طولانی تعطیل نمودند.
با بسییاری از ورزشها مخالفت می کردند به خصوص ورزشهایی که در آنها از توپ استفاده می شد و تنها فعالیتهایی از قبیل شکار و ماهیگیری و رقابتهای رزمی را تایید می کردند. اما با وجود این ناخودآگاهی ها و افراط ها، پیورتن ها به فراست درک کرده بودند که هدف غایی آنها از این انضباط و به تعبیری زهد، اعتلای فردی و گروهی خود بود که به صورتهای مختلف از جمله « اخلاق کاری» تجلی می نمود.
بسیاری از متفکرین و الاهیون پیورتن ها، جنبه های مختلف این زهد را که در بالا بدان اشاره شد در ارتباط با اجتناب از کاهلی و سستی و تشویق به کار و کارآفرینی مطرح می کردند و همین تفکر دینامیک از زهد باعث گردید که دنیای جدید به سرعت روند رشد و اعتلا و مدرنیزاسیون را در پیش بگیرد.
آنها کلمات خداوند را در کتاب مقدس خطاب به حضرت آدم به هنگام راندن او از بهشت را یادآوری می کردند تا زنده هستی با کارت زندگی خواهی کرد و با عرق جبینت نانت را درخواهی آورد. زهد، پروتستانیزم بر خلاف کاتولیسم قرب به خداوند را نه از نظر دوری کردن از حیات دنیوی و پرداختن به امورات روحانی و اعتلای روحی می دانست بلکه آنها بدین اعتقاد بودند که با خدمت کردن به جامعه و بندگان خداوند و فراهم کردن و بالا بردن کیفیت خدمات عمومی در جامعه می توان به خداوند نزدیک شد و بر درجات معنوی خود افزود.
در تفکرات دینی شرقی و به خصوص اسلام ما شاهد همچنین دستور العملهایی البته به صورت استاندارد شده تر هستیم که مومنان صدر اسلام با درک درست از آن توانستند تمدنی مدرن با ساختاری محکم را بنا نهند. با این مقدمه کوتاه این پرسش که در فرهنگ اسلامی و به خصوص ایرانی آن قناعت و زهد دارای خصایصی است که وجه ممیزه آن با همین آموزه در فرهنگ مسیحی پیش فرض ما، این است که در فرهنگ دینی و ملی ما قناعت به اندک در مقابل فزونی خواهی ( نه به معنای اسراف و ریخت و پاش کردن) به عنوان یکی از عوامل مهم فرهنگی موجب ایجاد گرایش و منش فقرگرایی سکون و ایستایی انگیزه های تولید و توقف رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی شده است. مفهوم قناعت در اینجا عبارت است از قناعت توام با فقر که به هیچ وجه نقطه مقابل اسراف و تبذیر نبوده و از نوعی گرایش و نگرش های دینیی و گاه صوفی منشانه ریشه می گیرد.
قناعت کردن به اندک و زهد ورزیدن در معیشت و تلخ کام بودن از زیستن در دنیا و شاکر و آرام بودن بر رزق و عبث پنداشتن تلاش برای افزایش رزق و روزی و منفعل شدن که همگی از تعلیمات صوفی منشی هستند مطلقاً با توسعه امروزین هماهنگی ندارند که آدمی را ناآرام و فزون طلب و بلند پرواز و آینده نگر برنامه ریز خردورز و فعال و زندگی ساز می خواهد به طور کلی فهمی از دین که زیستن در دنیا را جدی نگیرد و آبادی معیشت این جهانی فی نفسه برای آن محترم و مغتنم نباشد به توسعه به معنای امروزین آن رو نخواهد آورد.
روند زندگی ما ایرانیان بی انگیزگی و قناعت به اندک را با انحای مختلف در خود نهفته دارد زمینه اجتماعی و تاریخی پیدایش این خصلت و منش اقناع به اندک و تامین و رضایت به حداقل ها در زندگی و کار و خلاقیت می تواند برخاسته از عوامل چندی چون بی اختیاری افراد در تعیین سرنوشت زندگی خود و نوعی سلزه پذیری و تقدیر گرایی منفی و اعتقاد تعیین بودن ازلی و ابدی روزگار و رزق و روزی و معاش روحیه آماده خوری و منش دلالی و واسطه گری و آنی خواهی و ساده و سهل گزینی روش زندگی باشد. یکی از سیاحان خارجی در سفرنامه خود درباره طبع ایرانی چنین می نگارد:
در نظر ایرانیان سعادت یعنی تن آسایی و لذت یعنی درد نداشتن. آنان بی قید و ولخرج هستند کشاورز به اندازه بذر افشانی می کند که کفاف نیاز سالیانه اش را بدهد. شهری جز ساختمانی موقتی برای خود نمی سازد. آنها از دارایی تنها شادمانی می خواهند. پس هر کس هر کار انجام می دهد تنها آن نوع سود شخصی را در نظر دارد که نزدیک و بی واسطه باشد. هیچکس به خود زحمت به دست آوردن اطلاعات کاملاً سوداگرانه که متضمن آینده نگری مطابق با نقشه و برنامه است نمی دهد.
البته اگر موضوع را کمی متمرکزتر کنیم و مناطق جنوب خودمان را با آب و هوای خاص آن در نظر بگیریم این مساله به صورت حادتری خود را نشان می دهد و بی جهت نیست که تفکرات مسموم تصوف درویشی قبل این نوع تفکر، تفکر غالب این منطقه بوده و حتی این نوع نگرش ادبیات شفاهی و مناسبات اجتماعی و هر نوع ارزش اجتماعی که متضمن انگیزه و کار و تلاش بوده را در خود حل کرده و محصولاتی از آن بیرون آمده که باعث گردیده جامعه جنوب ایی به شدت ایستا و به دور از هر گونه ابتکار و نوع آوری در عرصه های زندگی مدرن باشد. باشد که نسل کنونی ما با در دست داشتن تجربیاتی گرانبها و با درس گرفتن از گذشته این خطه سعی در شکوفایی فکری و فرهنگی و اقتصادی جامعه خود نمایند و زهدی مثبت و اسلامی با تمام آیتم هایی که ذکر گردید را جهت نیل به موفقیت دنیا و آخرت را در پیش گیرند.
به نقل از سايت: بيان

0 نظرات:

ارسال یک نظر