جنگ چالدران[1] زمان: 2 رجب سال 920 هـ.ق





بعد از سقوط دولت فاطميان مصر در سال 567 ه ديگر هيچ كدام از فرق شيعه دولتي تشكيل ندادند تا نماينده افكار و حامي آنها باشد. البته بعضي از حكام دولت ايلخانان مغول ايران مثل سلطان محمد خدا بنده به تشيع گرويدند ولي اين مذهب، مذهب رسمي و شعار حكومت نگرديد. و همچنان مانند گذشته مذهب اهل سنت، مذهب رسمي بود. تا اينكه اسماعيل صفوي در سال 907 ه ق توانست تبريز را تصرف و بلافاصله مذهب شيعه را مذهب رسمي كشور اعلام كرد در حالي كه غالب مردم ايران اهل سنت بودند. اسماعيل شيعه اي غالي و متعصب بود. از اين رو براي تحميل مذهب تشيع بر ايران حدود يك مليون سني را كشت و براي اين منظور از عصبيت قبيلوي قبائل تركمان قزلباش (كه در آناطولي در شرق تركيه مي زيستند) استفاده كرد. وي با كمك نيروي قزلباش مذهب تشيع را بر مردم ايران تحميل كرد. اسماعيل آنچنان بر مريدان خود تسلط داشت كه از شدت تعظيم وي را سجده مي كردند. بسيار تندخو و آتشين مزاج بود. اسماعيل پيوسته در صدد گسترش مذهب تشيع بود لذا مي كوشيد كه اين مذهب را در سرزمينهاي مجاور ايران هم توسعه دهد. اين سياست به ناچار او را رو در روي عثمانيان سني مذهب قرار داد. اسماعيل كه از اين امر آگاه بود با پرتغاليان صليبي كه دشمنان سرسخت مسمانان به شمار مي رفتند هم پيمان شد. همين پرتغاليان در آن دوران از شدت كينه نسبت به اسلام باري در صدد حمله به مدينه منوره و نبش قبر رسول اكرم (ص) برآمدند تا جسد رسول الله- صلي الله عليه وسلم- را ربوده وبعدآنرا با شهر قدس معاوضه كنند. اسماعيل صفوي كه يقينا از دسيسه هاي پرتغالي ها بي خبر نبود با اين وجود با آنها بر ضد عثمانيان متحد شد. نامه هاي رد و بدل شده بين اسماعيل صفوي و «آلبوكوك» -دريانورد مشهور پرتغالي- كه در تاريخ محفوظ مانده، تاريخ صفويان عموما و خاصه شاه اسماعيل را لكه دار كرده است.

در همين زمان مردي با تدبير و نيرومند بر تخت سلطنت عثماني تكيه زده بود. اين شخص سلطان سليم ياووز (مهيب) بود كه حتي قبل از رسيدن به سلطنت نشان داده بود كه براي تصفيه دشمنانش حتي اگر برادران وي باشند، بسيار جدي است. سلطان سليم به درستي خطر صفويان و متحدان پرتغالي آنهاكه اماكن مقدسه اسلامي را تهديد مي كردند و براي مرزهاي شرقي امپراطوري عثماني خطري جدي بودند را درك كرد. او مشاهده كرد كه تشيع از ايران به سوي عراق و آناطولي سرازير شده است. لذا تصميم گرفت كه اقدامي عاجل و جدي براي مقابله با اين خطر كه امت اسلامي را تهديد مي كرد، انجام دهد.

به زودي جنگ لفظي بين سلطان سليم و شاه اسماعيل در قالب نامه هاي خشن و تهديد آميز آغاز شد. سليم در اين نامه ها شاه اسماعيل را به پذيرش دين صحيح و ترك تشيع و خودداري از آزار مسلمانان اهل سنت فرا خواند. در مقابل اسماعيل بر انحراف خود اصرار ورزيد و حتي براي ريشخند و استهزاء سليم مقداري ماده مخدر براي وي فرستاد و نوشت: «من فكر مي كنم كه تو نامه هاي خودت را تحت تأثير اين ماده مخدر مي نويسي» و از اين قبيل.

از اين رو سلطان سليم براي جنگي مهيب و هولناك با صفويان آماده شد. پيش از حمله به ايران شيعيان طرفدار صفوي در آناطولي را تعقيب كرده و هزاران نفر از آنها را كشت زيرا آنها را جاسوسان دولت صفوي مي دانست. سپس يكي از بازماندگان سلسله «آق قوبونلو» -كه قبل از پيدايش صفويان بر غرب ايران و عراق فرمان مي راندند -را دعوت كرده و او را به مشاركت در حمله بر ضد صفويان تشويق كرد. وي پذيرفته و به سپاه عثماني پيوست.

جاسوسان سلطان سليم به وي گزارش دادند كه شاه اسماعيل صفوي قصد دارد جنگ را تا فصل زمستان به تأخير اندازد تا سپاه عثماني از سرما و گرسنگي تلف شوند و به وي خبر دادند كه اسماعيل به دشت ياس چمن در مرز آذربايجان عقب نشيني كرده است. از اين رو سلطان سليم سپاه انبوه خود را قبل از فصل زمستان روانه ايران كرد و به دشت چالدران (در مغرب آذربايجان غربي) رسيدند و ارتفاعات اطراف را اشغال كردند از اين رو سپاه عثماني بر ميدان جنگ تسلط داشت. سرانجام در 2 رجب 920 ه سليم با سپاه خود همچون صاعقه بر سر سپاه صفوي فرود آمد و به شدت صفوف آنها را از هم گسست و اسماعيل مانند موش ترسيده از ميدان جنگ فرار كرد.

سلطان سليم به سمت تبريز به پيش رفت و پايتخت صفويان را اشغال كرد و آنجا را مركز فعاليتهاي جنگي خود قرار داد. ولي البته سليم به همان پيروزي در چالدران بسنده كرد و اي كاش جنگ را تا بر اندازي دولت صفوي ادامه مي داد ولي آن دولت مانند غده سرطاني در منطقه ادامه يافت. علت عقب نشيني سليم آن بود كه فرماندهان سپاه وي جنگ در سرماي سوزناك آذربايجان را نپذيرفتند.

اين جنگ باعث شد كه مناطق شمال عراق و دياريكر ضميمه خاك عثماني شود و مذهب سني در آسياي صغير و آناطولي تسلط يافته و مذهب شيعي به ايران محدود شود. اين جنگ پرده از روابط پنهان و آشكار صفويان با پرتغالي ها و هماهنگي كامل آنها برداشت و نشان داد پرتغاليان كه سر سخت ترين دشمنان اسلام در آن زمان بودند چگونه از فرصت اشتغال عثماني ها با صفوي ها استفاده كرده و بعضي از متصرفات عثماني را تصرف و بر مهمترين راههاي ارتباطي بين شرق و غرب سيطره يافتند.

مترجم: ابو يحيي
مصدر: سايت نواراسلام
IslamTape.Com


 

[1] تاريخ الدوله العثمانيه، تاريخ الدوله العليه، سلاطين آل عثمان، التاريخ الاسلامي ج8 تاريخ الدوله الصفويه

0 نظرات:

ارسال یک نظر