فلسفه نماز جماعت

فلسفه نماز جماعت




 استاذ محمد كل
شكى نيست كه نماز يك عبادت ريشه دار وعميق مى باشد كه در همه اديان بوده وشايد كمتر دينى در اين دنيا موجود باشد كه نماز در آن موجود نباشد. اما نماز اسلامى در كتاب آسمانى خويش ( قران كريم) وگفتار و كردار حضرت محمد صلى الله عليه وسلم ( سنت مباركه) به نماز كه يك اصل با ارزش وعبادت مهم مى باشد تاكيد فراوان نموده واز ترك آن مسلمين را به سختى بر حذر داشته است. نماز در حقيقت ستون وپايه دين مقدس اسلام مى باشد وهم چنين كليد بهشت محسوب مى گردد وازجمله شليسته ترين اعمال در نزد پروردگار به حساب مى آيد. در روز قيامت اولين پرسش از نماز بودخداوند پاك در قران كريم در ضمن دعاى حضرت ابراهيم عليه السلام چنين ارشاد مى فرمايد: ( رب اجعلني مقيم الصلاة ومن ذريتي ربنا وتقبل دعاء) هم چنين در سوره طه مى فرمايد" من تورا بر گزيدم، پس به وحى گوش كن من خداوند هستم كه معبودى جز من وجود ندارد پس مرا پرستش كن ونماز را براى ذكر من برپاى دار". خداوند جلّ جلاله التزام به امر مهم را در همه حال چه درخانه وچه در سفر وچه در حالت صلح وچه در حالت جنگ وبالآخره در همه رخدادها زندگى مورد تاكيد قرار داده است اسلام وظيفه هر مسلمان را تنها در اين خلاصه نكرده كه به صورت انفرادى در هر جايى وبدور از نماز اجتماع مسلمين يا محيطى كه در آن زندگى مى كند به انجام نماز بپردازد، بلكه به طور جدى به انجام وظيفه الهى نماز به صورت جماعت بويژه در مساجد با ديگربرادران دينى فراخوانده است. از جناب رسول اكرم صلى الله عليه وسلم روايت است كه فرمودند: دلم مى خواهد خانه كسانى را كه صداى دلنشين اذان اين سرود الهى را مى شنوند وبه مسجد براى اداى فريضه نماز نمى آيند آتش بزنم". اگرچه نماز جماعت از نظر اسلام واجب نگرديده است اما حضرت عبد الله ابن عمر رضى الله عنه راويت مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه وسلم فرموده اند: نمازى كه به صورت جماعت خوانده شود ثوابش بيسد وهفت برابر ثواب نمازى است كه به صورت انفرادى خوانده شود". بنا براين اسلام برگزارى نمازهاى پنجگانه را به صورت جماعت در مساجد به اين دليل لازم دانسته كه مساجد علاوه بر اين كه پايگاه تجمع مسلمين مى باشد محلى است كه مى توان ديگر مشكلات جامعه اسلامى از قبيل مسايل اجتماعى، اقتصادى، اخلاقى وغيره را مطرح ودرپ?رامون آنها صحبت نمود وبراى حل آنها اقدامات لازم را بعمل آورد. باز مى بينيم كه بر مسلمين لازم شده است كه به طور وسيع ترى هفته اى يك بار در نماز جمعه شركت كنند. خداوند پاك در اين باره چنين فرموده است: اى كسانيكه ايمان آورده ايد هر گاه براى نماز در روز جمعه فر خوانده شديد پس بسوى ياد خدا بشتابيد وهر معامله اى را ترك كنيد، اين براى شما بهتر است اگر بدانيد". سرپيچى از اين امر خدا بدون عذر روانيست واز رسول اكرم صلى الله عليه وسلم نيز روايت است كه فرموده اند: هر كس سه نماز جمعه را بدون عذر واز روى سستى وسهل انگارى ترك نمايد ، خداوند بر دلش مهر مى زند".
 اين اجتماع بزرگ هفتگى در بردارنده نكات آموزشى فراوان بوده، در حقيقت تجديد پيمان واحياى حس برادرى وبرابرى واستحكام بخشيدن وحدت ميان مسلمين واظهار قدرت وقوت مى باشد تا به دشمنان اسلام نشان دهند كه چگونه در صفوف مرصوص ودوشادوش يكديگر آمادگى اين را دارند تا از كيان وشأن وشوكت اسلام وآئين اسلام دفاع كنند ونگذارند كه دست هاى كثيف اجانب وشياطين خون آشام در ميان جامعه اسلامى كار كند، وحتى از اين هم بزرگتر اجتماعات مسلمين به مناست بر گزارى نماز عيد فطر وعيد قربان مى باشد كه انجمنى فرا گير و جشنى بزرگاسلامى ترتيب داده وهمه مسلمين را در كنگره اى واحد گرد هم آورند. اگر دقيق متوجه شويم در مى يابيم كه عيد قربان خاطره حضرت ابراهيم خليل را در اذهان مسلمين جهان زنده مى كند كه چگونه عل?ه کفر والحاد وبد عدالتى نمرود واعلاى کلمه حق مبارزه کرد وچگونه به خاطر آئين يكتا پرستى و اعلاى كلمه حق آتش خشم نمروديان را بر خود تحمل نمود وآن را با جان پذيرف وچگونه به خاطر رضاى پروردگارش حاضر شد كه فرزند دلبندش را به پيشگاه حضرت حق سبحانه وتعالى قربانى نمايد تا رضايت او تعالى را بدست آورد .
 بنا براين عيد قربان وداستان مبارزات پيامبر جليل القدر خدا حضرت ايراهيم درس توكل واتكا به پروردگار را براى مسلمين مى آموزد. همچنين عيد فطر فرصت خوبى براى مسلمانان است تا موفقيت خودرا در راه به پايان رساندن يك ماه جهاد عليه نفس وشيطان جشن بگيرند، واين خود در حقيقت نشان دهنده اتحاد وهمبستگى مسلمين مى باشد وامثال اين اجتماعات است كه باعث بروزابهت وبزرگى واتحاد مسلمين شده وباعث تضعيف روحيه دشمنان ومخالفين اسلام مى گردد.جاى دارد كه در اين جا نكته قابل توجه ديگرى را مطرح كنيم كه واقعا بسيار مهم مى باشد وآن اين كه اسلام اصول وقوانين خود را به صورت يك امر ذهنى يا حرف محض در سر يا زبان قرار نداده است ، بلكه آن اصول وقوانين را به صورتى ناگستنى به زندگى وبرنامه فرد يا انسان مسلمان پيوند داده است. بنا براين آزادى وبيان ومساوات وبرادرى را كه جهان كفر وكشورهاى غربى دم از آن مى زنند، دوازده قرن پيش از انقلاب بزرگفرانسه در زمانى كه حتى غربيان وسردمداران آزادى دروغين بويى از آزادى، مساوات وبرادرى نمى بردند وحماقت تا مغز استخوان شان ريشه دوانيده بود، اسلام به نحوى زيبا وعاقلاانه وبه صورت روشن اين سه كلمه اساسى را در يك بخش .زندگى اجتماعى مسلمين تفسير مى كند:
آزادى: واژه آزادى هميشه بر سر زبان هاى مردم دنيا بوده وكشور هاى غربى هميشه مسلمين را محكوم مى نمايند كه مسايل آزادى در شئونات اسلامى مراعات نمى شود . ما نمى خواهيم در اينجا در رابطه با مفهوم آزادى بنويسيم زيرا كه اين از خود بحث جداگانه اى دارد ولى آنچه روشن وآشكار است فقط در يكى از برنامه هاى زندگى مسلمين كه در حقيقت يك موضوع عبادى است، آزادى را بر رسى مى نماييم : مسلمان وقتى وارد مسجد مى شود از هر گونه بندگى غير از بندگى خداوند متعالآزاد است وبه غير از خداوند متعال به ديگر كسى وابستگى ندارد وفقط براى او ركوع وسجده مى نمايد وفقط در مقابل او سر خم مى نمايد ، هرچند انسان بزرگ وبا قدرتى باشد خداوند متعال مى فرمايد: " مساجد به خدا تعلق دارد پس با خدا هيچ كس ديگر را نخوانيد" . در حقيقت اين همان آزادى معنوى انسان است كه از همه آزادى ها بالاتر مى باشد.واما در باره آزادى بيان وانتفاد به همين نكته اكتفاء مى نماييم كه هر گاه در رفتار وگفتار ويا در ضمن خواندن نماز اشتباهى از امام سرزند نماز گزاران پشت سر او مؤظف اند كه اشتباهش را اصلاح كنند وراهنمايى اش نمايند.در اين امر پير وجوان وفقير وثروتمند همه يكسان مى باشند ومؤظف اند كه اشتبهش را تصحيح كنند. مبين اين گفته ها گفتار خليفه اول مسلمين حضرت ابوبكر صديق رضى الله عنه مى باشد كه همانند آن در طول تاريخ از هيچ رئيس دولت وملك ديگرى ديده وشنيده نشده است . گفتار معروف جناب حضرت صديق كه در روز تصدى خلافت فرمودند" اى مردم من زمامدارى شما را بر عهده گرفتم در حالى كه بهتيرن شما نيستم. هر گاه مرا در راه حق ديديد، يريم كنيد وچون براه باطل مشاهد كرديد به راه راستم بياوريد. بادنيد كه ناتوان هاى شما نزد من نيرومند اند تا زمانى كه حق شان را بستانم ونيرومندان شما نزد من نا توانند تا حق را از آنها باز ستانم . تا وقتى كه من مطيع خدا بودم ، اطاعتم كنيد وچون از راه فرمانبرادارى خدا منحرف شدم مؤظف به فرمانبردارى من نيستيد أي سخن را مى گويم واز خدا براى خود وشما آمرزش مى طلبم". اين گفتار حضرت ابوبكر صديق رضى الله عنه مى باشد كه در طول دوره خالفتش به اين سخنان خود صادق باقى ماند ووعده هايى مى دهد اما هرگيز وعده خلافى نمى كند. حضرت عمر فاروق رضى الله عنه: تصميم گفتند كه حدى براى مهريه قرار دهند واين موضوع را در مسجد اعلام نمودند. زنى در برابرى گفته حضرت عمر فاروق رضى الله عنه به مخالفت برخاست وگفت " چگونه اين عمل را انجام مى دهيد در حالى كه خداوند مى فرمايد: هر گاه خواستيد همسرى به جاى همسر قبلى انتخاب كنيد وبه يكى از آن دو مبلغى داديد چيزى از آن پس نگيريد ، آيا مى خواهيد با ارتكاب بهتان وگناه آشكار باز ستانيد". خليفه دوم مسلمين حضرت عمر فاروق رضى الله عنه هيچ گونه عكس العملى نشان نداد به جز اين كه از عقيده خويش منصرف شد وبا صراحت گفت أي زن درست گفت وعمر اشتباه كرد. اينها نمونه هايى او آزادى بيان وعقيده مى باشد . برادرى: دين اسلام پيروان پاكيزه اش را روزى پنج بار دعوت مى نمايد تا در محلى مخصوص گرد هم آيند وفريضه الهى را در جماعت اداء نمايند. وقتى كه مسلمين به مسجد مى أيند با برادران دينى خود معرفى مى شوند واز احوال يكديگر با خبر مى گردند ودر حقيقت مهر ومحبت در بين شان افزايش پيدا مى كند در وقت اداى نماز مسلمانان بدنبال يك شخص وروبه سوى قبله اى واحد وگوش دادن به قرائت وكارهاى يكسان ديگرى از قبيل ركوع، وسجود وقعده انجام مى دهند.اين وحدت است كه به طور گذارا نمى توان از آن گذشت، بلكه بايد كمى انديشيد وفكر كرد وحدتى كه ريشه در اعماق چشمه هاى قلب مسلمين وانديشه وفكرشان ريشه دوانيده وهدف مشخصى را تعقيب مى كند ودر حقيقت مظهر وروشن كننده آيه مباركه " إنما المؤمنون إخوة" مى باشد وحقاً كه مومنون همه برادر يكديگر مى باشند. اندكى به گذشته بر مى گرديم وبه ياد مى آوريم مسجد حضرت محمد صلى الله عليه وسلم را در مدينه منوره كه نژادهاى گوناگون وقبيله هاى مختلف وافراد عرب وغير عرب همچون صهيب رومى، وسلمان فارسى وبلال حبشى را در آغوش باز وپر بركت خود تربيت نمود.
مساوات : موضوع ديگر مورد بحث ما مسئله برابرى ومساوات مى باشد بلى وقتى كه مسلمين در يك صف فشرده وبه هم پيوسته وبدون تبعيض طبقاتى ونژادى براى اداى نماز مى ايستند،كدام مساوات وبرابرى از اين كامل تر وبالا تر است؟ همان طورى كه پروردگار جهان مى فرمايد: هيچكس بر ديگرى بر ترى ندارد فقط به تقوا مى باشد. واقعا در مساجد مسلمين نيز همين طور است وهيچ گونه بر ترى انحصارى براى افراد جامعه منظور نمى شود. حاكمان وفرمانروايان در كنار افراد بدون قرت وثروتمندان در پهلوى افراد تهى دست جامعه وعلماء در پهلوى افراد كارگر ودهقان بدون هيچ گونه امتيازى در يك صفبه نماز مى ايستند. ويا اين كه در هيچ يك از مساجد در دنياى اسلام قا نونى وجود ندارد كه صف اول مخصوص افراد بلند پايه دولت وصف دوم مربوط به افراد ثروتمند جامعه وصف سوم مخصوص افراد تحصيل كرده ومديران جامعه باشد بلكه همه مسلمين برابر وبرادر يكديگر مى باشند در حقيقت همين امر خود موجب تقويت حفظ وحدت ومساوات اجتماعى وتحكيم پيوندها بين افراد جامعه مى شود وخط بطلان را بر روى هر گونه بينش طبقاتى ويا تئورى هاى بر ترى قومى نسبت به قوم ديگر ونژادى ديگر مى كشد. وبه صورت كلى نماز جماعت در اسلام علاوه بر ارزش فكرى ومعنوى، باعث تحكيم پيوندها ووحدت جامعه بشرى شده وباعث برچيده شدن اختلافات طبقاتى ونژادى مى گردد.
المراجع كتب الحديث، البخارى.
به نقل از:
www.55a.net


0 نظرات:

ارسال یک نظر