خيانت وجنايت شيعيان قرامطه وكندن حجر الاسود از خانهء كعبه ونقل آن به منطقهء قطيف



خيانت وجنايت شيعيان قرامطه وكندن حجر الاسود از خانهء كعبه ونقل آن به منطقهء قطيف


قرمطيان يا قرامطه گروهى از شيعيان اسماعيليه -هفت امامى- هستند كه سبب فتنه ها و شرارت‌هاى بزرگى شده وعقايد باطنى وافراطى را براى نشر ترور ووحشت ورعب بين مسلمانان رواج دادند، وهرگز با كفار روبرو نشده اند، و شيعيان اسماعيليه دسته اى از شيعيان باطنيه بودند-البته همهء آنها به درجات متعددى باطنى هستند- كه قائل به امامت اسماعيل بن جعفر صادق بودند، ويا در واقع زير چتر امامت كه بزرگترين توطئه در تاريخ اسلام و بر عليه اسلام مي‌باشد پنهان شده بودند، و حمدان بن قرمط كه يكى از مبلغان بارز اسماعيليه بود و فرقهء قرامطه يا قرمطيان به اسم او خوانده مي‌شود، به اتفاق منابع اسلامى حمدان بن قرمط يكى از شاگردان ميمون قداح بود كه او بنوبهء خود يكى از موالى امام جعفر صادق بود، و ميمون قداح گاهى متهم به يهوديت [1] وگاهى متهم به ديصانيت[2] وگاهى به زرتشتيت[3]  بوده است،

با همهء اين بازهم منابع شيعى عبدالله بن ميمون را موثق جلوه داده وهمهء اقوالى كه اورا از شيعيان قرمطى اسماعيلى ميداند را بدور انداخته  ونپذيرفته است،
ابن نديم راجع به ميمون قداح ميگويد: او از پيروان ابوالخطاب بوده وعلنا دعوت به الوهيت على بن ابى طالب مينمود، او وفرزندش عبدالله ديصانى مذهب بودند، وفرزندش عبدالله شعبده باز وساحربود، وبراى مدتى طولانى ادعاء نبوت كرد... وبعد از آن به سلميه –در سوريه- رفت ودر آنجا شخصى بنام حمدان بن أشعث كه لقب قرمط[4] داشت به دعوت او پيوست،
امام فخر رازى در بارهء باطنيه مينويسد: شخصى از اهواز كه عبدالله بن ميمون قداح ناميده ميشد واز زنادقه بود پيش جعفر صادق آمد كه بيشتر وقتش را در خدمت اسماعيل فرزند امام جعفر بود، وبعد از وفات اسماعيل بخدمت فرزندش محمد در آمد وبعدا مدعى شد كه همه افكار الحادى وزنديقى خودرا از او آموخته است، [5] و چنانچه ملاحظه ميشود اين عبدالله بن ميمون  كه مؤسس فرقهء باطنيه و قرامطه است  شخصى است دجال وكذاب، در صورتى كه منابع شيعى او را يكى از خواص امام باقر و امام صادق ميشناسند، و مدعى هستند كه او يكى از روات ثقه احاديث ميباشد، چنانكه نجاشى در رجال خود اين ادعارا دارد [6]، وبر حسب گفتهء نوبختى واشعرى –كه هردو شيعه هستند- خلاصهء معتقدات شيعيان قرمطى اسماعيلى اين بود كه معتقد به امامت محمدبن اسماعيل بن جعفر صادق بوده وبراين باور هستند كه او قائم مهدى وبالاتر از اين او وديگر ائمه همگى پيامبر ميباشند، وميگويند محمدبن اسماعيل زنده است ونمرده، ودر سرزمين روم مخفى است.[7]

 
[1]  الاسماعيليون في التاريخ : تأليف تعدادى از مستشرقان ص 80
[2]  فهرست ابن نديم ص 278
[3]  الاسلام في ايران پطروشفسكى ص 299
[4]  ابن نديم ص 278
[5]  اعتقادات فرق المسلمين : فخر رازى ص 106
[6] رجال النجاشى ص 148
[7]  المقالات والفرق ص 83 وفرق الشيعة ص 104

0 نظرات:

ارسال یک نظر