فاطمه رضی الله عنها را بیشتر بشناسید
فاطمه زهرا، پاره تن محمد مصطفی(صلیالله علیهوسلم) و همسر با وفای علی مرتضی، و مادر فرزانه حسین، شهیدكربلا و حسن مجتبی، سرور زنان بهشت و گل سر سبد اهل بیت، پیكر صبر و استقامت و مظهر حجاب و عفت.
نام و نسب:
فاطمه، بنت محمد(صلیالله علیهوسلم). بن عبدالله بن عبدالمطلب هاشمی قریشی.
فاطمه(رضی الله عنها) لقبهای متعددی دارد كه همه آنها نمایانگر صفات و سجایای ملكوتی اوست. مانند: صدیقه، مباركه، طاهره، زكیه، راضیه، مرضیه (الیمانی، محمد عبده، إنها فاطمة الزهرا. ص: ۲۸، دمشق ۱۴۱۸ هـ ۱۹۹۸ م). دو صفت از صفتهای بارز او «زهرا» و «بتول» میباشد؛ بدان جهت او را زهرا لقب دادند كهاو گُل محمد(صلیالله علیهوسلم) بشمار میآمد، و برخی گفتهاند: بخاطر روشنی و سپیدی چهرهاش او را زهرا لقب دادهاند (همان کتاب، ص: ۲۸).
جعفر بن محمد(رحمهالله) میفرماید: من از ابو عبدالله پرسیدم كه چرا فاطمه را زهرا لقب دادهاند؟ ایشان فرمود: زیرا هرگاهاو به عبادت می پرداخت در میان اهل آسمان چنان میدرخشید كه ستارگان برای اهل زمین میدرخشند (همان کتاب، ص: ۲۸) و او را بتولمینامیدند بخاطر ویژگیاش بر سایر زنان در زیبایی، بزرگواری و عزت نفس، یا بخاطر قطع تعلقش از مردم بسوی الله عزوجل، (همان کتاب، ص: ۲۸) و علامه مرتضی زبیدی میگوید: فاطمه را بخاطر آنكه مقام و منزلتش نزد خداوند همانند مریم بود، بتولنامیدند (زبیدی، مرتضی، تاج العروس ج ۷، ص: ۳۳۰، مصر، المطبعة الخیریة ۱۳۰۶هـ)؛ و شگفتتر از همه كنیه «اُمِّ أبیها» (عسقلانی، احمد بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ص: ۳۶۵، دار الکتاب العربی بیروت) میباشد، یعنی: مادر پدرش، كه نشان دهنده علاقه بسیار زیادفاطمه(رضیالله عنها) است به پدر بزرگوارش و اینكه با همه كمی سن، از آغاز كودكی، پناهگاه معنوی و تكیهگاه روحی ـ بعداز خداوند متعال ـ مانند خدیجه برای پدر بزرگوارش بوده است.
ولادت:
درباره تاریخ ولادت حضرت فاطمه(رضی الله عنها) اختلاف روایات وجود دارد. در روایتی آمده كه در سال یكم بعثت متولد شد (همان مرجع ج۴، ص ۳۶۵). حضرت عباس(رضیالله عنه) میفرماید: پنج سال قبل از بعثت، درست زمانی كه تعمیر خانه كعبه در دست انجامبود متولد شده است.(ابن سعد، الطبقات الکبری ج: ۸ ص ۲۶ دار بیروت چاپ ۱۴۰۵هـ ۱۹۸۵م)
فضایل و مناقب:
در روایات مختلف و به مناسبتهای گوناگون در مورد ویژگیهای والای فاطمه نقل شده كه رسول اكرم(صلیالله علیهوسلم)فرمود: «نزل ملك من السما´ء فاستأذن الله أن یسلِّم علي َّ، لم ینزل قبلها، فبشرني أن فاطمة سیدة نسا´ء أهل الجنة» (شیبانی، احمد بن حنبل، مسند ج ۵، ص ۳۹۱، دار الفکر)
«فرشتهای از آسمان فرود آمد، از خداوند اجازه خواست تا بر من سلام دهد، آن فرشته قبل از این فرود نیامده بود، و بهمن بشارت داد كه فاطمه سیده و سرور زنان بهشت است.»
در روایت دیگری آمده كه رسول اكرم(صلیالله علیهوسلم) فرمود:
«فاطمه بضعة منّی، فمن أغضبها، أغضبنی» (بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح، ج ۴، ص ۵۷۹، شماره حدیث: ۳۷۱۴، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۲هـ، ۱۹۹۲م) «فاطمه پاره تن من است، هر كه او را بیازارد مرا آزار داده است.»
حضرت عایشه(رضی الله عنها) میفرماید: «ما رأیت أحداً قط أصدق من فاطمة غیر أبیها» (اصبهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج ۲، ص:۴۲، بیروت، دار الکتاب العربی ۱۴۰۷ هـ ۱۹۸۷م) «من هیچ كسی را راستگوتر ازفاطمه غیر از پدر بزرگوارش ندیدم»
شاعر و متفكر مشرق زمین، علامه محمد اقبال لاهوری(رحمهالله) صفات والا و ویژگیهای اخلاقی حضرت فاطمهزهرا(رضیالله عنها) را در قالب اشعاری چنین سروده است:
مریم از یك نسبتِ عیسی عزیز
از سه نسبت، حضرت زهرا عزیز
نور چشم رحمـــــــة للــعالمین
نور چشم رحمـــــــة للــعالمین
آن امـــــام اوّلیـــــن و آخـریــــــن
بانوی آن تاجــــدار اهــل اتـی
بانوی آن تاجــــدار اهــل اتـی
مرتضــــی، مشكل گُشا، شیـر خدا
مـــادر آن مركــز پرگار عشق
مـــادر آن مركــز پرگار عشق
مـــــادر آن كاروان ســالار عشق
مــــزرع تسلیم را حاصل بتول
مــــزرع تسلیم را حاصل بتول
مــــــادران را اُسوه كامــل بتـول
بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت
بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت
با یـــهودی چادر خود را فروخت
نــوری و هم آتشی فرمانبرش
نــوری و هم آتشی فرمانبرش
گُم رضایــش در رضای شوهرش
آن ادب پــرورده صبر و رضا
آن ادب پــرورده صبر و رضا
آسیـــا گـــردان و لــب قـــرآن سرا
گریــههــای او ز بالین، بی نیاز
گریــههــای او ز بالین، بی نیاز
گــــوهر افشـــاندی بـــدامــان نماز
اشك او برچید جبریل از زمین
اشك او برچید جبریل از زمین
همچو شبنم ریخت بر عرش برین
(لاهوری، محمد اقبال، کلیات، ص: ۱۰۳ انتشارات کتابخانه سنائی ۱۳۷۰هـ. ش تهران)
(لاهوری، محمد اقبال، کلیات، ص: ۱۰۳ انتشارات کتابخانه سنائی ۱۳۷۰هـ. ش تهران)
بینش و فهم دین:
فاطمه زهرا(رضی الله عنها) كه در خانه بزرگترین معلم انسانیت تربیت یافته و علوم و معارف الهی را از سرچشمه نبوت فراگرفته بود. از فهم و بینش خاصّی نسبت به دین برخوردار بود؛ او تنها كسی است كه از میان دختران پیامبر(صلیالله علیهوسلم) بهروایت حدیث پرداخته، در نتیجه ۱۸ روایت در كتابهای حدیث از وی نقل شده كه حضرت علی، حضرت حسن، حضرتحسین، حضرت انس، حضرت عایشه، حضرت ام كلثوم، ام رافع و حضرت سلمی(رضیالله عنهم) آنها را روایت كردهاند.(عسقلانی، احمد بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة ج، ص ۳۶۵، دار الکتب العربی بیروت)
حضرت انس(رضیالله عنه) روایت میكند كه باری رسول اكرم(صلیالله علیهوسلم) پرسیدند: «چه صفتی برای زنان خوباست؟» ما نتوانستیم پاسخ بدهیم. حضرت علی(رضیالله عنه) نزد فاطمه(رضیالله عنها) رفت و او را باخبر ساخت؛ فاطمه(رضیالله عنها) فرمود: «چرا نگفتی بهترین صفت برای زنان آن است كه مردان را نبینند و نه مردان آنان را ببینند.»
علی(رضیالله عنه) بی درنگ نزد پیامبر(صلیالله علیهوسلم) بازگشت و آن حضرت(صلیالله علیهوسلم) را پاسخ داد؛پیامبر(صلیالله علیهوسلم) فرمود: «چه كسی چنین پاسخی به تو آموخته؟» علی(رضیالله عنه) فرمود: «فاطمه؛»پیامبر(صلیالله علیهوسلم) فرمودند: «او پاره تن من است» (اصبهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء ج۲، ص:۴۰)
ازدواج با علی(رضیالله عنه)
بنابر روایات مستند حضرت فاطمه(رضی الله عنها) در سن ۱۸ سالگی در ماه ذی الحجه در سال دوم هجری با حضرتعلی(رضیالله عنه) ازدواج كردند.
برخی از علمای تشیع و تسنن به همكاری حضرت ابوبكر و حضرت عمر(رضی الله عنهما) در امر ازدواج حضرتعلی(رضیالله عنه) تصریح نمودهاند كه بیان این مطلب، دلالت بر ارتباط تنگاتنگ و نشانه دوستی میان آن بزرگواران است.
ملا محمد باقر مجلسی در این باره میگوید:
«شیخ طوسی با سند معتبر از امیر المؤمنین روایت كرده است كه نزد من آمدند ابوبكر و عمر، گفتند: چرا بنزد حضرترسول اكرم(صلیالله علیهوسلم) نمیروی كه فاطمه را خواستگاری نمایی؟ من رفتم بخدمت آن حضرت، چون نظر مباركش بهمن افتاد، خندان شد و فرمود: برای چه آمدهای، ابوالحسن! حاجت خود را بیان كن. پس من به خدمت آنحضرت(صلیالله علیهوسلم) گفتم: «یا رسول الله! استدعا مینمایم كه فاطمه را به من تزویج كنی» (مجلسی، ملا محمد باقر، جلاء العیون، ص: ۱۱۳، فصل پنجم در بیان تزویج امیر المؤمنین و حضرت فاطمه، تهران، مؤسسه انتشارات قم) رسولاكرم(صلیالله علیهوسلم) رضایت فاطمه(رضیالله عنها) را جویا شدند، حضرت فاطمه سكوت اختیار كردند. این سكوت در واقعاعلام رضایت بود؛ رسول الله(صلیالله علیهوسلم) از حضرت علی(رضیالله عنه) پرسیدند برای مهریه چه داری؟ حضرت علیفرمود: «هیچ ندارم»، رسول الله(صلیالله علیهوسلم) فرمودند: «آن زرهی كه در جنگ بدر به دست شما افتاده بود كجاست؟»فرمود: «در خانه است» رسول الله(صلیالله علیهوسلم) فرمودند: «همان كافی است»
حضرت علی(رضیالله عنه) آن را در برابر ۴۸۰ درهم فروختند و مبلغ را در اختیار رسول الله(صلیالله علیهوسلم) قرار دادند.رسول الله(صلیالله علیهوسلم) حضرت بلال را دستور دادند تا از بازار عطر و خوشبو بیاورند. (الیمانی، محمد عبده، انها فاطمة الزهرا، ص ۱۶۰، المنار، دمشق ۱۴۱۸هـ ۱۹۹۸ م)
علاوه بر زره، آنچه كه حضرت علی داشتند، عبارت بود از یك چرم گوسفند و یك چادر كهنه یمنی، حضرتعلی(رضیالله عنه) همه آنها را به حضرت فاطمه(رضی الله عنها) اءهداء نمودند.
جهیزیهای كه رسول اكرم(صلیالله علیهوسلم) به سرور بانوان بهشت دادند، عبارت بود از یك عدد تخت، یك بالش چرمی كهاز پوشال خرما پُر شده بود، یك كاسه سفالی، دو عدد كوزه، یك مشك آب و دو سنگ آسیاب دستی. (کحاله، عمر رضا، اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، ج ۴ ص: ۱۱۰، بیروت، مؤسسه الرسالة ۱۴۰۴هـ ۱۹۸۴ م)
فرزندان حضرت فاطمه(رضی الله عنها):
حضرت فاطمه زهرا(رضی الله عنها) دارای پنج فرزند بود، حسن، حسین، محسن، ام كلثوم و زینب(رضیالله عنهم) (ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء ج۲، ص ۱۱۹، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۴هـ ۱۹۹۲م)
محسن در كودكی وفات كرد، حضرت زینب، حضرت حسن، حضرت حسین و ام كلثوم از شهرت تاریخی و جهانیبرخور دارند.
لازم به یادآوریست كه نسل پیامبر(صلیالله علیهوسلم) فقط از حضرت فاطمه(رضی الله عنها) پایدار ماند.
رسول اكرم(صلیالله علیهوسلم) حضرت حسن و حضرت حسین را فوق العاده دوست میداشت و میفرمود: «هما ریحانتاي من الدنیا» (بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح، ج۴، ص ۵۸۸، شماره حدیث: ۳۷۵۳. بیروت دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۴هـ ۱۹۹۲م) «آن دو در دنیا، دو گل خوشبوی مناند»
روزی رسول اكرم(صلیالله علیهوسلم) بر منبر تشریف داشتند كه ناگهان حضرت حسن و حضرت حسین وارد مسجد شدند،پیامبر(صلیالله علیهوسلم) از منبر پائین تشریف آورد، و هر دو را در آغوش گرفت و در مقابل خویش نشاند. (ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح، ج ۵، ص: ۳۵۴، شماره حدیث ۳۷۷۶، دار الکتب العلمیة)
ازدواج حضرت عمر(رضیالله عنه) باام كلثوم دختر حضرت علی(رضیالله عنه):
یكی از حقایق تاریخی كه علمای تشیع و تسنن به وقوع آن اعتراف كردهاند، ازدواج حضرت عمر(رضیالله عنه) با ام كلثومدختر گرامی حضرت علی و فاطمه زهرا(رضی الله عنهما) میباشد.
علامه ابوالفداء، اسماعیل بن كثیر(رحمهالله) (متوفی ۷۷۴هـ.ق) میفرماید:
«عمر بن خطاب در زمان خلافتش با ام كلثوم دختر علی ابن ابیطالب و فاطمه ازدواج نمود، و او را بیش از حدّ مورداحترام قرار داد و چهل هزار درهم مهریه، برای او مقرّر فرمود، بخاطر آنكه او از خاندان پیامبر(صلیالله علیهوسلم) بود» (دمشقی، اسماعیل بن کثیر، البدایة و النهایة ج۷، ص ۱۵۷، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸هـ ۱۹۸۸م)
علامه محمد بن جریر طبری(رحمهالله) (متوفی ۳۱۰هـ.ق) میفرماید:
«ام كلثوم دختر علی ابن ابیطالب را كه مادرش فاطمه دختر پیغمبر خدا بود به زنی گرفت و چنانكه گفتهاند: چهل هزارمهر او كرد و زید و رقیه را از او آورد» (طبری، محمد بن جریر. تاریخ سبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، ج ۵ ص: ۲۰۳۵، انتشارات اساطیر ۱۳۶۸ هـ. ش)
امام ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی(رحمهالله) (متوفی ۵۹۷هـ.ق) میفرماید:
«از فرزندان حضرت عمر، زید اكبر و رقیه هستند كه مادرشان امكلثوم دختر علی بن ابی طالب(كرم الله وجهه) كه مادرشفاطمه دختر رسول الله(صلیالله علیهوسلم) است.» (ابن جوزی، عبد الرحمان بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج ۴ ص: ۱۳۱، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۲هـ ۱۹۹۲م)
امام ابوالحسن، علی بن ابی الكرم مشهور به ابن أثیر جزری(رحمهالله) (متوفی ۶۳۰ هـ.ق) میفرماید:
«حضرت عمر با ام كلثوم دختر علی بن ابیطالب كه مادرش فاطمه دختر رسول الله(صلیالله علیهوسلم) بود، ازدواج كرد،چهل هزار درهم مهریه داد و دو فرزند به نامهای رقیه و زید از او متولد شد» (جزری، ابن الاثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص: ۴۵۰ دار الکتب العلمیة ۱۴۰۷ هـ ۱۹۸۷ م)
حافظ حدیث و محقق مشهور، علامه احمد بن حجر عسقلانی(رحمهالله) (متوفی ۸۵۲هـ.ق) میفرماید:
«حضرت عمر با ام كلثوم با مهریه چهل هزار درهم ازدواج نمود؛ زبیر میگوید: دو فرزند از او متولد شد، زید و رقیه وامكلثوم و هر دو فرزندش در یك روز درگذشتند. (عسقلانی، احمد بن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة ج ۲، ص ۴۶۸، دار الکتب العربی)
واقعه ازدواج حضرت عمر(رضیالله عنه) با ام كلثوم را بسیاری از محدثین و مورخین اهل سنت در كتابهایشان نقل كردهاندكه ما به نقل همین مقدار بسنده مینمائیم، و حال میپردازیم به اظهار نظر برخی از علمای تشیع در این باره:
مورخ مشهور شیعی، (محمد ابراهیم آیتی، مترجم «تاریخ یعقوبی» در مقدمه تاریخ یعقوبی می گوید: «واضح جد یعقوبی چنانکه دانسته شد از شیعیان فداکار اهل بیت بوده و جان خود را بر سر این کار نهاده است، و در شیعه بودن یعقوبی نیز شبهه ای نیست و مواردی از تاریخ و جغرافیای وی بر این مطلب گواه است» تاریخ یعقوبی، ج ۱ صص ۱۹-۲۰) احمد بن ابی یعقوب یعقوبی(متوفی ۲۸۴هـ.ق) میفرماید:
«و در این سال، عمر، امكلثوم دختر علی بن ابیطالب را كه مادرش فاطمه دختر پیامبر خدا بود از علی بن ابی طالبخواستگاری كرد. پس علی گفت: كه او هنوز كودك است، عمر گفت: آنچه پنداشتی نخواستم. لیكن خود از پیامبر خداشنیدم كه فرمود: «كل سبب و نسب ینقطع یوم القیامه الا سببی و صهری»
«هر بستگی و خویشاوندی در روز رستاخیز بریده میشود، جز بستگی و خویشی و دامادی من»؛ پس خواستم كه مرابستگی و دامادی با پیامبر خدا باشد؛ پس او را به زنی گرفت و ده هزار دینار بدو مهریه داد» (یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی ج ۲، ص ۳۵ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۶ هـ ش)
ابن ابی الحدید (عبد الحمید بن هبة الله بن محمد المدائنی، معروف به ابن ابی الحدید. ۵۸۶هـ ۶۶۵هـ // ابن کثیر وی را شیعه غالی می داند، البدایة و النهایة ۱۳/۲۳۳ // و در دائرة المعارف بزرگ اسلامی چنین آمده: «وی در اصول معتزلی و در فروع شافعی بود و گفته شده است که مشربی میان تسنن و تشیع برگزیده بود» دائرة المعارف بزرگ اسلام ۲/۶۴۱) در «شرح نهج البلاغه» میفرماید:
«وجّه عمر الي ملك الروم بریداً، فاشترت امكلثوم امرأة عمر طیباً بدنانیر و جعلته في قارورتین و أهدتهما الی امراة ملك الروم،فرجع البرید الیها و معه مل القارورتین جواهر، فدخل علیها عمر، و قد صبّت الجواهر فی حجرها، فقال: من أین لك هذا؟ فاخبرته،فقبض علیه، و قال: هذا للمسلمین؛ قالت كیف و هو عوض هدّیتي ! قال: بیني و بینك ابوك، فقال علیٌ(علیهالسلام) : لك منه بقیمة دینارك، و الباقی للمسلمین جملةً، لان برید المسلمین حمله» (ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، ج ۱۹ ص: ۳۵۱ منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرشعی النجفی، قم ۱۴۰۴ هـ)
«عمر پیكی را نزد پادشاه روم فرستاد. ام كلثوم همسر عمر، با چند دینار مقداری عطر خرید، و آن را در دو شیشه قرار دادو برای همسر پادشاه روم بصورت هدیه فرستاد. پیك نزد (ام كلثوم) آمد ودو شیشه پُر از جواهر به او داد. در این اثناء عمربه خانه وارد شده در حالیكه (ام كلثوم) جواهرها را در دامن خود ریخته بود. (عمر) پرسید: اینها را از كجا آوردی؟ (امكلثوم) عمر را با خبر ساخت، عمر بلافاصله جواهرها را از او گرفت و فرمود: اینها از آن مسلمانانند. (امكلثوم) گفت:چگونه، اینها عوض هدیه من هستند! (عمر) گفت: میان من و تو پدرت قضاوت میكند. علی(علیهالسلام) فرمودند: تو ازجواهرها به ارزش دینارهایت میتوانی برداری و باقیمانده آن از آن مسلمانان است، چه پیك مسلمانان آن را حمل نموده»
علامه محمد بن یعقوب كلینی رازی (متوفی: ۳۲۸هـ.ق) در «صحیح الكافی» میفرماید:
«حمید بن زیاد، عن ابن سماعة، عن محمد بن زیاد، عن عبدالله بن سنان و معاویة بن عمار عن ابی عبدالله(علیهالسلام). قال:سألته عن المرأة المتوفی عنها زوجها، أتعتد فی بیتها أو حیث شاءت؟ قال: بل حیث شاءت، ان علیاً(علیهالسلام). لما توفی عُمر اتیام كلثوم فانطلق بها الی بیته»
عن سلیمان بن خالد قال: سألت أبا عبدالله(علیهالسلام). عن امراة توفی زوجها این تعتد؟ فی بیت زوجها تعتد أو حیث شاءت؟قال: بلی حیث شاءت، ثم قال: ان علیا ً(علیهالسلام)، لما مات عمر أتی ام كلثوم فأخذ بیدها فانطلق بها الی بیته» (کلینی، محمد بن یعقوب، صحیح الکافی ج ۳، ص: ۱۲۱-۱۲۲ شماره حدیث: ۳۳۵۴-۳۳۵۵، الدار الاسلامیة ۱۴۰۱هـ ۱۹۸۱م)
«معاویه بن عمار روایت میكند كه از ابی عبدالله(علیهالسلام) پرسیدم: زنی كه شوهرش وفات میكند، آیا در خانه خودشعده را به پایان برساند یا هر كجا كه میخواهد؟ فرمود: هر كجا كه میخواهد. پس از آنكه عمر وفات نمود، علی(علیهالسلام)نزد امكلثوم آمد و او را به خانه خودش برد.
«سلیمان بن خالد روایت میكند كه از ابن عبدالله(علیهالسلام) پرسیدم: زنی كه شوهرش میمیرد در كجا عده را به اتمامبرساند؟ در خانه شوهرش عده را سپری نماید یا هر كجا كه میخواهد؟ فرمود: بله هر كجا كه میخواهد. سپس فرمود:زمانیكه عمر وفات نمود. علی(علیهالسلام) نزد امكلثوم آمد و دستش را گرفت او را به خانه خویش برد.
لازم به یادآوریست كه روایات فوق را شیخ محمد بن الحسن، حرّ عاملی (متوفی ۱۱۰۴ هـ) در «وسائل الشیعة الیتحصیل مسائل الشریعة» (حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشرعیة، ج ۱۵، ص: ۴۵۷، کتاب الطلاق، باب عدم ثوبت السکنی و النفقة، دار احیاء التراث العربی، بیروت) و شیخ الطائفه ابو جعفر محمد بن الحسن طوسی. (متوفی: ۴۶۰هـ). در « الاستبصار» (طوسی، ابوجعفر، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، ج ۳ ص: ۳۵۲، شماره حدیث ۱۲۵۸و ۱۲۵۷، دار الکتب الاسلامیة تهران، بازار سلطانی ۱۳۹۰ هـ.ق) و محمدبن یعقوب كلینی متوفی (۳۲۸هـ) در «الفروع من الكافی» (کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی ج ۵، ص ۳۴۶ کتاب النکاح، باب تزویح ام کلثوم، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۲ هـ ش، تهران) و شیخ محمد حسن نجفی (متوفی: ۱۲۶۶هـ) در «جواهرالكلام فی شرح شرائع الاسلام» (نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع اسلام، ج ۳۲، صص ۲۸۰-۲۷۹، کتاب الطلاق، الفصل الخامس فی عدة الوفاة، دار احیاء التراث العربی ۱۹۸۱ م) نیز آوردهاند.
علاوه بر این روایت دیگری را ابوجعفر محمد ابن حسن طوسی (متوفی ۴۶۰هـ) در تهذیب الاحكام نقل نموده است:
«عن جعفر عن ابیه(علیهالسلام) قال: ماتت امكلثوم بنت علي (علیهالسلام) و ابنها زید بن عمر بن الخطاب فی ساعة واحدة، لایدریایهما هلك قبل، فلم یورث أحدهما عن الا´خر و صُلِّی علیهما جمیعاً» (طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة، ج ۹، ص: ۳۶۲، شماره حدیث: ۱۲۹۵، دار الکتب السلامیة، تهران ۱۳۶۵ هـ .ش چاپخانه خورشید)
«جعفر از پدر بزرگوارش روایت میكند كه فرمود: امكلثوم دختر علی(علیهالسلام) و فرزندش زید پسر عمر بن خطاب، هردو در یك وقت درگذشتند، مشخص نشد كدامیك از آن دو زودتر وفات نموده است. لذا هیچیك از دیگری ارث نبرد، و برهر دو آنان با هم نماز خوانده شد.»
روایات مذكور گرچه در باب مسائل فقهی بیان شدهاند اما رابطه همسری حضرت عمر(رضیالله عنه) و امكلثوم (رضی الله عنها)بوضوح در آنها مشاهده میشود.
در «فرهنگنامه كودكان و نوجوانان» كه شورای كتاب كودك، آن را منتشر كرده چنین آمده:
«ام كلثوم، دومین دختر حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا(س) است، نام او را زینب صغری’ نیز نوشتهاند، سال تولد او بهدرستی معلوم نیست، ام كلثوم در سال ۱۷هـ. ق به درخواست عمر بن خطاب از علی (ع) با او ازدواج كرد، پس از كشته شدنعمر، به ازدواج عون، پسر جعفر بن ابی طالب، در آمد و پس از مرگ عون با برادر او محمد ازدواج كرد…»
ام كلثوم از عمر دارای دختری به نام رقیه و پسری به نام زید بود، نوشتهاند كه او و فرزندش هر دو در یك روزدرگذشتند» (شورای کتاب، فهنگنامه کودکان و نوجوانان، ج ۳، ص: ۳۲۴، شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، تهران ۱۳۷۶ هـ .ش)
به نقل از:sunnionline
0 نظرات:
ارسال یک نظر