سنی رویگردانی فاطمه از امام زمانه خود را چگونه تفسیر میکند؟

سنی رویگردانی فاطمه از امام زمانه خود را چگونه تفسیر میکند؟

شیعه میگردد و در کتابهای ما به خیال خود تضاد میابد این یکی از کشفیات شیعه است:
شیعه میگوید :
ابن عبّاس از رسول اکرم نقل کرده است که فرمود : « ليس أحد يفارق الجماعة قيد شبر فيموت إلّا مات ميتة جاهليّة » صحيح البخاري ،. .
هر کس از جامعه اسلامى به مقدار يک وجب دور شده و جدا شود ، مرگ او همانند مرگ جاهليت است.
و مسلم نيز در صحيح خود به واسطه ابو هريره از رسول‏مکرّم آورده است که فرمود : « من خرج عن الطاعة وفارق الجماعة فمات، مات ميتة جاهليّة » صحيح مسلم ،
کسى که از فرمان حاکم سرپيچى نموده و از جامعه مسلمانان جدا شود همانند مردگان زمان جاهليت از دنيا خواهد رفت .
حال از شما مى‏پرسيم که تکليف حضرت صديقه طاهره ( س ) که با ابوبکر بيعت نکرد چه مى‏شود؟ با اين‏که در حقّ او روايت از رسول گرامى در فضيلت او رسيده است، مانند : « فاطمة سيّدة نساء هذه الأمّة » و يا « سيّدة نساء اهل الجنّة صحيح البخارى
آيا روايات « مات ميتة جاهليّة » قابل اعتماد نيست؟
يا نستجير باللّه حضرت زهرا ( س ) به سخن و سنّت پيامبر عمل ننمود؟
و يا ابوبکر را شايسته جانشينى نمى‏دانست؟
پاسخ اهل سنت:
 
نه این (یا) درست است نه آن (یا) نه (یای) سوم
شیعه باز احادیث صحیح و ضعیف را مخلوط کرد
اما آنچه از حدیث صحیح نوشته (بخاری و مسلم ووو ) جوابش این است:

1 = شما شیعه ها ،اگر اینقدر در کتب ما ماهرید پس باید میدانستید که علی رضی الله عنه بیعت کرد بیعت حضرت علی بمنزله بیعت فاطمه رضی الله عنها است زیرا زن تابع شوهر است.
2=ناراضی شدن از رهبر دلیل بر خروج از جماعت نیست معنی خروج از جماعت آنقدر واضح است که اشتباه شما توجیه ناپذیر استخروج از جماعه یعنی مثل خروج بن لادن از اطاعت فهد و یا خروج کروبی از اطاعت خامنه ای و یعنی اطاعت نکردن ....
فاطمه هیچکدام از این کارها را نکرد ایشان تابع رهبر بود یعنی بزور فدک را نگرفت و هرگز نافرمان نبود

3= مژده بدهید که آخر سر فاطمه رضی الله عنها به فیصله ابوبکر رضی الله عنه راضی شد و با اینکارش تمام استدلالاتی که شما رشته کرده بودید را به یکباره پنبه کرد و از بانوی بهشت همین هم انتظار میرفت.
امام بيهقي از طريق شعبي روايت كرده است كه حضرت ابوبكر رضي الله عنه به عيادت حضرت فاطمه رضي الله عنها رفت و حضرت علي خطاب به فاطمه فرمود:(هذا ابوبكر يستاذن عليك) اين ابوبكر رضي الله عنه است، مي خواهد تو را عيادت كند. قالت:(اتحب ان آذن له) فاطمه گفت: تو دوست داري او مرا عيادت كند؟ حضرت علي رضي الله عنه گفت: آري. فاطمه او را اجازه داد. حضرت ابوبكر رضي الله عنه نزد فاطمه رفت و از او دلجويي كرد و حضرت فاطمه رضي الله عنها نيز از حضرت ابوبكر رضي الله عنه اعلام رضايت كرد.
از اين روايت اينگونه استفاده ميشود که ابوبکر صديق و سيدة النساء با همديگر صحبت و حضرت ابوبکر صدي ا زفاطمه دلجویی نموده ئ رضایت ایشان راجلب کرده بود ند
پس شما این معما را بر اساس دو سه فرض غلط نوشتید
و گمان کردید که کسی نمیتواند جواب شما را بدهد ........... 
                                                                                                                                     سجودی

0 نظرات:

ارسال یک نظر