ردی بر دلایل شیعه درباره ی مهدی

ردی بر دلایل شیعه درباره ی مهدی

نویسنده: 
دکتر غلامعلی نوری
                                                                                       بسم الله الرحمن الرحیم
تحقیقی ازشهید راه حق:
(وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئًا)(النجم/28) «و ایشان را به این [كار] معرفتى نیست. جز گمان [خود] را پیروى نمى‌كنند، و در واقع، گمان در [وصول به‌] حقیقت هیچ سودى نمى‌رساند.»مسلما از نظر عقل واندیشه مبحث مهدویت ومصلح جهانی مسئله كوچك و كم اهمیتی نیست. در دوره زندگی پیامبر بزرگ اسلام كه بنیانگذار مكتب والای اسلام وقرآن بود. با آن همه عظمت معنوی وروحانی كه ایشان داشت اسلام از مرزهای شبه جزیره عربستان فراتر نرفت .
بنا براین پرداختن به موضوع امام مهدی یا همان اصلاحگر موعود و فراگیر جهانی فوق العاده مهم است
اسامی والقاب مختلفی مانند مهدی ، محمد، قائم ، منصورو حُجت.... كه از قرنها پیش برای وی پرداخته اند
همگی رجما بالغیب (كهف 22)، و حدس گمانی بیش نیست و دلیل خدایی ندارد به قول قرآن (إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ ۖ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَىٰ)( نجم 23) « اينها چيزى نيستند جز نامهايى كه خود و پدرانتان به آنها داده‌ايد. و خداوند هيچ دليلى بر آنها نفرستاده است. تنها از پى گمان و هواى نفس خويش مى‌روند و حال آنكه از جانب خدا راهنماييشان كرده‌اند»او حجت خدا بر روی زمین است!
علما شیعه باحرفهای خود می خواهند القاء کنند که مهدی ما حجت خدا در روی زمین است.اما آیا اینان این آیه ی قران را نخوانده اند که بعد از پیامبران حجتی وجود ندارد؟! (رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا) (النساء/165) « پيامبرانى مژده ‌دهنده و بيم‌دهنده تا از آن پس مردم را بر خدا حجتى نباشد، و خدا پيروزمند و حكيم است.» آری چه زیبا فرمودخداوند متعال که حجت نمایی اینان پایه واساس خدایی وقرآنی ندارد :
(وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ) (شوری/16) « و كسانى كه درباره خدا جدال مى‌كنند، پس از آنكه دعوت او را اجابت كرده‌اند نزد پروردگارشان حجتشان ناچيز است. بر آنهاست خشم خدا و بر آنهاست عذابى سخت» و براستی اینان می خواهند بعد از خدا وآیاتش به چه ایمان بیاورند؟ (تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ) (الجاثیة/6)
طول عمربی پایان ! بحث دیگر در مورد طول عمر آن حضرت است میگویند: تا به حال بیش از هزار سال است كه زنده است وغایب وممكن است تا صد هزار سال دیگر هم زنده ولی از نظر ها پنهان باشد. وبعدا قیا م نماید. ( به نقل از كتاب ولایت فقیه، نوشته ی خمینی چاپ 13 صفحه ی 27 )آیا به نظر شما این زنده پنداری وپاینده انگاری برای یك بشر مردنی زاده شده و پوست واستخوانی كه پیامبر گفته من هم بشری (مردنی) مثل شمایم و در63 سالگی وفات نمود ، شریك آوردن نیست برای خدایی كه خودش را طبق قرآن( سوره ی فرقان آیه ی 58 ) حی وقیوم (زنده وقائم به ذات خويش) دانسته است ؟ اگر الوهیت نیست پس چیست؟
مقایسه ی او با نوح
علماء شیعه می گویند اگر شما قران را قبول دارید طول عمر حضرت نوح هم در قرآن آمده پس طول عمر حضرت مهدی را نیز باید قبول داشته باشی! اینجانب با همین استدلال خودشان جواب می دهم. بله مثل شما ؟! قران را قبول دارم. مطابق قرآن مجید( به عنوان صحیح ترین شناسنامه وسند مكتوب) طول عمر نوح قرونسال را می پذیرم با توجه به آیه (فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا) (عنكبوت/14) نوح حدود 1000 سال زیسته وآنچه كه بیش از این در روایات واحادیث برای او نقل كرده اند دلیل قرآنی ندارد وچیزی كه دلیل قرانی نداشته باشد تعصب و حمیت جاهلی است و باید زنگار آن را از ذهن زدود وبه دور ریخت.پس با شرح فوق، آنها كه طول عمر مهدی را با طول عمر حضرت نوح توجیه می كنید، ندانسته خود را محكوم كرده اند! چرا؟ تا بگویم: اولا نوح لبث فیهم بوده یعنی در میان قومش آشكارا زندگی می كرده است نه اینکه خودش را از قوم غایب کند! دوماً نوح 1000 سال زیسته و بعد فوت كرده پس درقیاس خودشا ن باید بفهمند كه امام مهدی هم اگر عمر نوح داشته ، 175 سال پیش درسن 1000 سالگی در غربت فوت نموده وبنده خدا الان دیگر زنده نیست كه گفتگوی ما رابشنود ! محاسبه ی مذکور هم براساس سال قمری چنین است 1175=255-1430 بعضی از ساده لوحان شیعه چون پی برده اند که با این دلیل مقایسه سِنی به بن بست می رسند می گویند: نه ! در روایت واحادیث داریم که عمر نوح 2500 سال بوده است ! باید به اینان گفت : (أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ) ﴿الرحمن: ٨﴾! افزون بر سن قرآنی را می خواهید به نوح بچسبانید؟
ساختن مسجد جمکران
همه می دانیم كه شیعیان بعد از فوت ائمه خود (توجه کنید، نه هنگام زندگی آنها ) بارگاه ، ،مسجد یا مرقدی را به عنوان یاد بود برای زیارت مردم می سازند ودلیل مجوز ساخت وساز را هم آيه (ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا )( كهف 21) « بر روى آنها بنايى برآوريد» گرفته اند ومی گویند بعد از مرگ اصحاب كهف بارگاه آیا مرقد ومسجدی بر آنها ویا بیاد آنها ساخته اند بهر حال تا ا ینجای موضوع طبق قرآن ایرادی به شیعه نیست امابا همین استدلال خودشان با آنها بالتی هی احسن بحث می كنیم در سال 373 ه .ق فردی بنام شیخ حسن از اهالی جمكران قم به خواب می بیند كه امام مهدی پسر امام حسن عسگری به او می گوید در جمكران مسجدی برای من بساز....
اگرما این داستان را باور كنیم، این احتمال منطقی وعقلانی را هم با ید بپذیریم كه همان شبی كه امام به خواب شیخ حسن آمده شب وفات یا بعد از وفاتش بوده است! این بعد از مرگ، به خواب دیگران رفتن و درخواست انجام عملی را از فردی خوابیده داشتن حتی امروزه هم هر از چند گاهی برای بعضی افراد اتفاق می افتد وعجیب هم نیست. پس آن عزیز سفر كرده با مجوز آیه ی فوق به شیخ گفته: در جمكران مسجدی بنا كن (یاد بود)! واین در خواست به هیچ وجه غیر منطقی هم نیست
طبق این داستان، امام مهدی پسر امام حسن عسگری به هنگام فوت در سال 373 چند ساله بوده است.؟ محاسبه می کنیم : سال تولد وی را 255 ه ق می گویند پس 118 = 255 - 373 یعنی 118 سال قمری یا حدود 114. سال شمسی كه سن غیر قابل با وری هم به نظر نمی رسد .
سخنان پایانی
در پایان این مقاله بعضی از آیات را می آورم و نظر خود را با توجه به عنوان بحث بیان می كنم
1- به نظر اینجانب کتاب مبین در ِآیه ی: (وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ) ( نمل 75)«هیچ پوشیده و پنهانی در آسمان و زمین وجود ندارد مگر آنکه در کتابی روشن است»با توجه به انطباق تمام و کمال کتاب وقرآن بدون ایراد خاصی به راحتی می تواند به قرآن مبین تبدیل شود پس مفهوم آیه این است هیچ غایبی در آسمان و زمین نیست مگر اینكه در قرآن اشاره شده باشد پس نتیجه می گیریم كه امام غایب(تعریف شیعه) وجود خارجی ندارد چرا كه در قرآن اشاره ای واسمی از آن امام غایب نیست و اینان به جای اینكه از محكمات پیروی كنند به متشابهات وتعبیر خواب واحادیث وروایات جعلی وبی پایه روی آورده اند. در ضمن بر اساس ریشه لغوی: امام كسی است كه در اَمام باشد در جلو و پیشاپیش مردم باشد پیشِ روی مردم باشد نه اینكه خودش را غایب كند !
پس با مفاد این آیه غیر واقعی بودن غیبت امام مهدی را نیز از طریقی دیگر پاسخ دادیم
2- طبق آیه ی: (وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ)( فاطر/11) « و هیچ کس عمر طولانی نمی‌کند، یا از عمرش کاسته نمی‌شود مگر اینکه در کتاب ثبت است»
باز با مقدمات گفته شده متوجه می شویم كه هیچ معمر و قرونسالی وجود ندارد مگر اینكه در كتاب قرآن(مثل نوح ) از و اسمی برده شده باشد. وچون در قرآن به اما م مُعمَر وقرونسال اشاره نشده پس ایشان اصلا وجود ندارد
3- آیه ی: (وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ ۖ أَفَلَا يَعْقِلُونَ) ( یس 68) « هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونه‌اش می‌کنیم ؛ آیا اندیشه نمی‌کنند؟!» را هم همه می دانند یعنی فرسایش قوای روحی وجسمی در كهنسالی . اما هیچ قرینه ای در این آیه وجود ندارد كه فرد خاصی را مثلا امام مهدی را از این قانون فرسودگی مستثنی كرده باشد. در صورتی كه شیعیان می گویند وی هنگام ظهور فردی 40 ساله به نظرمی رسد! قرونسالی او را باور كنیم یا جوانی اش را!( أَفَلَا يَعْقِلُونَ) !! پس با این دلایل فوق شیعیان اگر به راستی به قرآن معتقدند و(وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا)(كهف 27) « هرگز جز او ملجأ و پناهی نخواهی یافت» را قبول داشته به دستگیره ی محكم قرآن تمسك جسته، پس این حقایق آراسته به اسناد قرآنی را بپذیرند و در مورد آنها تفكر كنند وهر چه حدیث ساختگی و بی ارزش را كه مخالف قرآن است زیر پا له كنند. آیا این شهامت خداپسندانه را دارند یا اینكه باز اسیر احساسات بی ریشه وارثی آبا و اجداد خود ومصداقی از آیه ی شریفه ی (وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ) ﴿البقرة: ١٧٠﴾ « و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» می‌گویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می‌نماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزی نمی‌فهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟! می شوند یا خدا آنها را اگر نمی بخشی پس هدایت نما
(بِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ) (24-قصص) « پروردگارا! به آنچه از خیر بر من نازل می کنی، نیازمندم. »
                                                                                                                                     دکتر غلامعلی نوری خرداد88
 

0 نظرات:

ارسال یک نظر