نظريه شيخ الاسلام ابن تيميه پيرامون آيه استمتاع

نظريه شيخ الاسلام ابن تيميه پيرامون آيه استمتاع 
اگر به آيات الهي كه درباره‌ى مهريه زنان در آن آيات بحث شده است بنگريم مي‌بينيم كه خداوند متعال درباره‌ى زناني كه مدخول بها (زفاف انجام شده) هستند كليه مهريه را، و درباره‌ى زنان غير مدخول بها نصف مهر را لازم گردانده‌اند و آيه استمتاع نيز دنباله آيه‌اي است كه بيانگر اداي مهريه زنان مدخول بها است چنانچه مي‌فرمايد: ﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً﴾.
و در جاي ديگر مي‌فرمايد: ﴿وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقاً غَلِيظاً﴾.
زنان نكاح موقت هيچ زماني در زمره‌ي زنان عقد دائم و ملك يمين قرار نمي‌گيرند و بنا به آيه ﴿فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ﴾. از حكم نكاح خارج مي‌گردند زيرا كه خداوند متعال مي‌فرمايد: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ﴾.
لذا چون زناني كه توسط نكاح موقت به عقد در مي‌آيند از لوازم نكاح محرومند و حق طلاق ارث، نسب و غيره را ندارند، بنابراين جزو زنا كاران امت اسلامي مي‌باشند كه مي‌خواهند زناي خود را جنبه‌ي شرعي بدهند و با خيالي آسوده و راحت بدون هيچ‌گونه مزاحمتي از جانب ارگانهاي دولتي و ماموران امر به معروف و نهي از منكر به عمل فحشا و زنا مشغول و آن را جنبه‌ي رسمي بخشند.
خلاصه اينكه زناني كه توسط نكاح موقت ازدواج شده‌اند هرگز جزو زنان نيستند و عقد آنان عقد باطل و ناجايزي است و هر كسي كه با آنان عقد ببندد مرتكب عمل زنا شده است و حاميان آن همان حاميان زنا و فحشاء هستند كه حرمت آن بنا به دلايل زير ثابت است:
1- خداوند متعال در قرآن و پيامبر اكرم در احاديث حرمت نكاح موقت را بيان داشته‌اند.
2- صحابه و تابعين در دوران فرمانروايي خويش آن را ممنوع و ناجايز قرار داده‌اند.
3- چون زنا عده، طلاق  ارث ندارند و نسبت فرزندان آنان نيز ثابت نمي‌شود لذا فرزندان آنان بي‌سرپرست و بدون پدر و مادر مي‌باشند كه تربيت آنان در جامعه به عهده‌ي چه كساني خواهند بود؟ و اگر آن شخص در يك روز با عده كثيري از زنان عقد نكاح موقت بندد و از همه داراي اولاد و فرزند بشود او فرزندانش را چگونه مي‌شناسد و با آنان رابطه برقرار مي‌كند.
4- و اگر در روز يك زني با عده كثيري از مردان ارتباط برقرار نمايد و توسط عقد موقت در اختيار آنان قرار گيرد آن فرزندي كه از وي به دنيا مي‌آيد از آن كداميك از مردان خواهد بود؟ و آيا جايز است كه آن زن در يك روز در اختيار افراد زيادي قرار گيرد و مني همه‌ي آنان را در رحم خويش جمع نمايد؟ و آيا مخلوط كردن آب مني مردان مختلف و گوناگون در يك رحم جايز است؟
5- خداوند متعال براي كساني كه توانايي عقد نكاح دائم را ندارند دو راه معرفي مي‌نمايد و آنان را به استعفاف و صبر دعوت و راهنمايي مي‌نمايد اگر نكاح موقت و يك ساعتي براي دفع شهوات جايز بود حتما آن را معرفي مي‌نمود كه هزينه چنداني نيز براي مستمندان نداشت، خداوند متعال مي‌فرمايد: ﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾.
ترجمه: و بايد پاكدامني را اختيار كنند كساني كه توانايي نكاح ندارند تا خداوند آنان را از فضل خويش غني سازد. و در جاي ديگر مي‌فرمايد: ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمِْ الي قوله ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ﴾.
ترجمه: و هر كه نتواند از شما جهت توانگري نكاح كند زنان آزاد مسلمانان را پس بايد كه نكاح كند از كنيزان خود . . . و اين براي كسي است كه از گناه بترسد و آنكه صبر كنيد بهتر است براي شما.
6- خداوند متعال هدف اصلي عقد و ازدواج را تولد و زاد و ولد فرزندان معرفي نموده است.
ولي در نكاح موقت هدف اصلي از ازدواج زنان اطفاء دفع شهوت است. بنا به آيه ﴿مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ﴾ (عفت طلب كنندگان نه شهوت رانندگان) مردود مي‌باشد، و در نكاح زنان و مردان هر دو بايد احصان پاكدامني را اختيار نمايند نه اينكه زن هر لحظه با يك مرد هم بستر شود و آن را داراي ثواب و اجر بي‌پايان بداند.
7- آيه‌ي ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ﴾ با آيات قبلي و سياق و سياق آيه مرتبط است و چون در آيات گذشته بحث نكاح زنان عقد دائم است اين آيه نيز به آن مرتبط مي‌گردد و در صورتي كه آن را از بحث عقد دائم خارج و به بحث عقد موقت ببريم ارتباط بين آيات منقطع مي‌گردد كه آن مخالف ادبيات عرب است زيرا كه فاء در اينجا براي اتصال و ارتباط است نه اينكه براي انفصال باشد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر