فروپاشی تئوری امامت و امام زمان و شكنجه فاطمه الزهراء


فروپاشی تئوری امامت و امام زمان و شكنجه فاطمه الزهراء

سنی نیوز: پژوهشگر ودانشمند شيعه عراقی به نتائجی دست يافته كه اختلافات شيعه و سنی را برای هميشه از بين می‌برد!..

يكی از پژوهشگران بزرگ وسرشناس شيعه عراق گفته است: به نتائجي دست يافته كه اختلافات تاريخي شيعه با اهل سنت را كنار زده و ثابت می كند كه اين اختلافات هيچ ريشه و اساسی ندارد.
ايشان طی سالها پژوهش وبررسيهای عميق بدين نتيجه رسيده اند كه همه اين اختلافات ريشه در مسائل سياسی داشته و هيچ ربطی به قضايای عقيدتی و دينی ندارند.
احمد الكاتب استاد سرشناس سابق حوزه های علميه عراق و كويت و ايران و رئيس انجمن گفتگوی تمدنها در لندن ـ بر اين نقطه بسيار تأكيد داشت كه بررسيهای ايشان پرده از شايعه‌ی فرضيه امام غائب بركشيده، و ثابت كرده كه امام زمان هرگز بدنيا نيامده است. و همچنين بدين نتيجه دست يافته كه نظريه “امامت الهی” كه اساس فكری شيعه دوازده امامی بر آن بنا شده هيچ ريشه و اساسی‌ ندارد. وثابت كرده كه شايعه ضربه زدن عمر بن الخطاب به دخت حضرت پيامبر اكرم صلی الله عليه وعلی آله وصحبه وسلم ـ فاطمه الزهراء ـ در هنگام گرفتن بيعت برای ابوبكر افسانه‌ای است ساخته و پرداخته برخی از سود جويان و هيچ اساس و مدرك تاريخی بهمراه ندارد.
ايشان در گفتگويی كه با ” العربيه ـ نت” داشتند خاطر نشان ساختند كه اين نتائج دقيق و علمی در حقيقت می‌تواند عملا ريشه‌ی همه اختلافات جوهری و اساسی بين شيعه و اهل سنت را بخشكاند. و می تواند سد راه محكمی باشد جلوی همه كوششهای مغرضانه و دشمنانه ی دشمنان قسم خورده اسلام كه سعی دارند همواره تخم فتنه و فساد را بين اين دو طائفه ی بزرگ اسلامی بپاشند. بخصوص كه زمينه سياسی كنونی در عراق و كويت و لبنان و ايران و پاكستان نشانگر اينست كه شيعه و اهل سنت عملا بر روی مواردی كه در طول ۱۴۰۰ سال با هم اختلاف نظر داشتند به اتفاق رسيده اند.
ايشان سخن خود را بدينصورت روشنتر ساختند كه:
اختلاف سياسی بين اين دو مذهب در واقع بر روی قضيه امامت بوده است. و اكنون تقريبا اثری از اين اختلاف بچشم نمی خورد. شيعيان امروزه قضيه غيبت امام دوازدهم را پشت سر نهاده ديگر منتظر ايشان نيستند تا از سرداب برآيد و زمام امور حكومت اسلامی را بدست بگيرد. وهمچنين ديگر معصوميت و از سلاله علوی بودن را از ويژگيهای فرمانروا و حاكم ـ‌ آنطوری كه در نظريه امامت است ـ‌ به حساب نمی آورند.
اين پژوهشگر و دانشمند عراقی كه احمد الكاتب نام دارد و در يك خانواده مذهبی شيعه دوازده امامی پرورش يافته در ادامه سخنان خود گفتند كه؛ نتائج اين پژوهشها و تحقيقات علمی خودشان را در كتابهايی به رشته تحرير در آورده به مراجع بزرگ شيعه تقديم داشته تا مورد بحث و بررسی قرار دهند، ودر جواب مراجع سرشناس مذهب شيعه جز با ادله و براهين فلسفی و خيالاتی و نظريه‌های بی پايه و اساس در مورد امام دوازدهم محمد بن الحسن العسكری تحقيقات ايشان را رد نكردند. و وقتی مؤلف از آنها ادله و براهين ومدارك تاريخی و علمی خواستند جوابی نداشتند كه به او بدهند!…
ايشان خاطر نشان ساختند كه همه حوزه‌های علمی و همه مراجع شيعه بخوبی آگاهند كه هيچگونه ادله و براهين تاريخی و علمی نظريه‌هايشان را تأييد نمی‌كند، و آنها همه بر اين اعتقادند كه در اينگونه امور اجتهاد واجب بوده تقليد قطعا حرام است، و در بين ايشان فتوايی است مشهور كه می گويد: تقليد در مسأله تقليد حرام است!..
آقای احمد الكاتب به نتائج يكی از گفتگوهايشان در ” قم” با علماء سرشنان آن ديار اشاره داشت كه؛ يكی از علماء بررسيهای ايشان را به “پژوهشهای تاريخی” توصيف نموده بود، اشاره كرد و گفت:” اگر واقعا در پی رد هستيد بايد با بحث و كنكاوش در تاريخ باشد. اما واقعيت اينست كه اين نظريه هيچ مدرك تاريخی و اساس واقعی ندارد. و تنها دليل ما بر وجود امام غائب يك مشت اعتبارات فلسفی و چند نظريه و تصورات خيالی است”!…
و در رد بر اينكه مرجع شيعی بزرگ معاصر “محمد حسين فضل الله” در گفتگويی كه اخيرا بر صفحات روزنامه “عكاظ” سعودی منتشر شده او را غير متخصص معرفی نموده. احمد الكاتب گفتند: “متخصص نبودن كلمه ايست افتراضی كه سر و ته آن مشخص نيست. و در حقيقت متخصص آن است كه موضوع را كنكاوش می‌كند و پس از بحث و بررسيهای طولانی دليلها و نتائج خود را تقديم می دارد، و همه را به آنچه بدان دست يافته قانع می سازد”.
ايشان در ادامه گفتند كه :”در حوزه‌های علميه هيچ متخصصی در اين زمينه نيست، چرا كه در حوزه چيزی بنام بحث و بررسی در تاريخ و يا در أصول مذهب شيعه وجود ندارد. و همه علماء می گويند كه در اين زمينه تقليد جائز نيست!”.

امامت الهی و مهدی منتظر:

احمد الكاتب روی اين نقطه كه امامت و مهدی منتظر از نكاتی هستند كه می تواند مورد بحث و بررسی قرار گيرد تأكيد داشته، در اشاره گفت كه آقای آيت الله علی سيستانی نيز بر اين عقيده اند كه هيچكدام از اين دو مورد از اصول شيعه نيست.
ايشان گفتند كه در مورد وجود زنده امام دوازدهم و اينكه ايشان ظهور خواهند كرد تا مردم را از بدبختيها و منجلاب فساد رهانيده حكومت اسلامی تشكيل دهند، مفكوره‌ای كه اساس عقيده امامت را تشكيل می دهد سالها بحث و بررسی كرده و بدين نتيجه دست يازيده كه همه اين قصه ساختگی است و هيچ پايه و اساسی ندارد.
ايشان در ادامه عرائض خود گفتند كه: كتابهای اوليه شيعه در قرنهای سوم و چهارم و پنجم هجری بر اين اتفاق است كه مفكوره امام زمان افتراضی و خيالاتی است، و هيچ دليل و برهانی بر ولادت او نيست. همه آقايان “المرتضی” و “العمانی” و ديگران می گويند كه: “ما با دليلهای عقلی وجود اين انسان را فرض می‌كنيم. و هيچ دليل و برهان تاريخی و علمی درستی بر وجود او نداريم”.
دانشمند برجسته شيعه معاصر آقای احمد الكاتب گفتند كه: فرضيه امامت الهی كه بر پايه عصمت و غيبت او بنا نهاده شده، نظريه سياسی اهل بيت نيست، اين تئوری ساخته و پرداخته متكلمين بوده و به اهل بيت بزور و بهتان نسبت داده شده است.
ايشان بدين نقطه نيز اشاره كردند كه نتائجی كه ايشان بدان دست يافته اند در رده‌ی دوم پيشرفتهای سياسی و مثبت بسياری است كه در حال حاضر در دنيای شيعه به وجود آمده است قرار می گيرد. شيعه معاصر دمكراسی را اختيار نموده و ولايت فقيه در ايران سعی دارد كه به گونه‌ای بين شوری و دمكراسی پيوندی نوين ايجاد كند تا در سايه آن “امامت” ملت اختيار شود نه اينكه امام از سوی خدا بر منصب قدرت حائل آيد! يا اينكه عصمت و يا از نوادهگان حضرت علی بودن از شرطهای انتخاب او قرار گيرد. و بدينصورت دروازه امامت به روی همه باز است…

شايعه ضربه زدن عمر به فاطمه زهراء:

ايشان به يكی از نتائجی كه بدان دست يافته اند اشاره داشته روشن ساختند كه:
شايعه شكستن عمر سينه دختر رسول اكرم ـ صلی الله عليه وعلی آله وصحبه وسلم ـ فاطمه زهراء، و سقط شدن جنين ايشان در هنگام بيعت گرفتن برای خلافت ابوبكر الصديق پس از وفات رسول خدا ـ صلی الله عليه وعلی آله وصحبه وسلم ـ هيچ دليل و مدرك تاريخی و واقعی ندارد.
وگفتند: “اين افسانه‌ای است كه در قرن دوم ساخته و پرداخته شد وبا مرور زمان كم كم شاخ و برگ گرفت، تا اينكه يك كلاغ چهل كلاغ شد. و برخی از قصه پردازان سنی آنرا تكرار كردند، وهيچ اثری از آن در كتابهای مؤرخان و محققان اهل سنت نيست. و با گذشت زمان، برخی از دروغ پردازان شيعه در قرن چهارم و پنجم هجری آنرا گرفته شاخ و برگ دادند، تا بدينصورت افسانه‌ای وخرافی كنونی به بازار آمد….
و در حقيقت اين دسيسه و نيرنگی بود برای نجات دادن تئوری “امامت الهی” كه بيعت حضرت امام علی با هر يك از خليفه‌های پيشين خود ابوبكر صديق ـ پدر زن رسول اكرم ـ وعمر فاروق ـ پدر زن ديگر رسول اكرم ـ وعثمان ذی النورين ـ داماد پيامبر اكرم ـ آنرا از ريشه بر می‌كند. چرا كه اگر چنانچه اين فرضيه حقيقت می داشت هرگز حضرت علی (ع) نمی‌توانست با آنها بيعت كند.
آنها با اين قصه ساختگی خواستند بگويند كه اين بيعت با زور از امام علی (ع) ـ شير خدا و فاتح خيبر! ـ پس از حمله به خانواده اش و شكستن سينه فاطمه زهراء گرفته شد!”..
آقای كاتب در ادامه گفتند: “از اين قصه ساختگی هيچ اثری در كتابهای عمده و اساسی و قابل اعتماد شيعه نمی يابی. بطور مثال، آقای كلينی در كتابش “الكافی” هيچ يادی از آن ننموده، در حاليكه او كتاب “سليم بن قيس الهلالی ” ـ را كه ادعاء سوزاندن عمر در خانه فاطمه و زدن ايشان و اسقاط جنينش به آن نسبت داده می شود ـ، را بخوبی مطالعه كرده و در دسترش بوده است.
ايشان بدين نقطه نيز اشاره داشتند كه روابط اجتماعی و خانوادگي در سطح بسيار عالی و خوبی كه بين حضرت امام علی (ع) و خليفه دوم حضرت عمر بن الخطاب بوده خود نشانگر دروغ بودن اين افسانه است. اين روابط تا جايی محترمانه و دوستانه و نزديك بود كه حضرت امام علی با كمال خوشحالی جگر گوشه و دختر نازنينش از دامن دختر رسول اكرم ـ صلی الله عليه وعلی آله وصحبه وسلم ـ (فاطمه الزهراء) كه “ام كلثوم” نام داشت را به عقد ازدواج خليفه دوم حضرت عمر بن الخطاب در آوردند.
بعد از اين آيا تصور می‌رود كه آن صحابی و يار بزرگوار پيامبر اكرم ـ صلی الله عليه وعلی آله وصحبه وسلم ـ خدای ناخواسته جگر گوشه‌ی رسول خدا و مادر خانمشان را چنين مورد ضرب و شتم قسرار دهند؟!…
اين افسانه‌ای است كه هيچ عاقلی نمی‌تواند آنرا قبول كند!…
و ايشان بر اين نقطه نيز تأكيد داشتند كه شيخ مفيد كه از بارزترين دانشمندان و علماء شيعه است كتاب “الهلالی” را دروغ و موضوع و ساختگی دانسته و گفته كه در اين كتاب تحريفات بسياری روی داده، غير قابل اعتماد بوده و هيچ ارزش علمی و تاريخی ندارد. و اين سخن همه محققان و پژوهشگران شيعه است.

جناح راست شيعه صفوی:

ايشان علمبرداران اين قصه خرافاتی را “جناح راست” و يا بگفته‌ی دكتر علی شريعتی “شيعه صفوی” ناميد، و اضافه كرد كه اينها بازتابی منفی در جامعه دارند. و با ديد منفی و تارشان به عمر بن الخطاب می‌نگرند. و بدينوسيله رهبريت دوگانگی جامعه اسلامی و شعله‌ور ساختن آتش دشمنی بين شيعه و اهل سنت را در دست دارند.
اين دشمنی ساختگی و خيالاتی كه در حقيقت ما امروزه بدان هيچ نيازی نداريم و بر عكس جهان اسلام امروز بيش از هر روز ديگر نيازمند وحدت و همبستگی و براندازی اين سدهای راه و كنار زدن اين خرافات و اسطوره‌هاست.
آقای احمد الكاتب در سال ۱۹۵۳ميلادی (۱۳۳۲ خورشيدی ) در شهر كربلای عراق چشم بجهان گشود. و در مورد زندگيش می‌گويد كه مادرش او را آماده می‌ساخت تا سربازی جان بكف باشد در لشكر مهدی منتظر، و يكی از ۳۱۳ ياران راستگو و مخلص ايشان كه شرط ظهورشان هستند، باشد.
ايشان در گفتگويشان با “العربيه ـ‌ نت” بصراحت گفتند كه؛ قبل از دست يافتن به اين نتائج دقيق و علميشان در اين قضيه بسيار تعصب داشتند: “تنها ۱۴ سال داشتم كه وارد حوزه علميه شدم. بيش از ۲۵ سال فقه را تدريس كردم. و قبل از رسيدن به اين نتائج علمی و دقيق بيش از ۱۵ كتاب تأليف كردم كه بارزترين آن كتاب ـ ده منهای يك می شود: صفر! ـ است كه در آن سعی كرده ام بگويم؛ اگر ما فرضيه امامت را از دين بر داريم چيزی از دين باقی نخواهد ماند! و در سال ۱۹۷۴م آنرا منتشر ساختم وپس از آن بارها بچاپ رسيد. و من پايه گذار حركت شيعه امامی در سودان هستم. و در راستای دعوت و تبليغ بسوی فكر شيعه امامی سالهای متمادی از زندگيم را صرف نمودم. و اخيرا به ياری خداوند متعال و با توفيق بدو به اين نتائج حساس و دقيق علمی دست يافته ام كه برنامه زندگی و ديدگاهم را به كلی تغيير داده، و آنرا شاه‌راهی می‌بينم در راستای وحدت و همبستگی اسلامی و فروپاشی بدعتها و خرافات و كشيدن گليم از زير پای دلالان و تاجران دين!….



دبی ـ فراج اسماعيل

0 نظرات:

ارسال یک نظر