تشكيل پارلمان مكه موسوم به «دارالندوه» در 26 صفر سال چهاردهم بعثت

تشكيل پارلمان مكه موسوم به «دارالندوه» در 26 صفر سال چهاردهم بعثت

مشرکان مکه، زماني که ديدند ياران رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- يکي پس از ديگري، گروه گروه بار سفر بستند، و از مکه خارج شدند، و با زنان و فرزندان و مال و منالشان به اوس و خزرج پيوستند، سخت اندوهگين و افسرده و پريشان شدند، و به طرز بي‌سابقه‌اي، همگي آنان را دچار اندوه و حسرت و افسوس گردانيد؛ و يک خطر واقعي و جدّي و بزرگ را در برابر خودشان مجسم يافتند که موقعيت اقتصادي مکه، و کيان و ثَنيت آنان را به شدّت تهديد مي‌کرد.
قريشيان نيک مي‌دانستند که شخصيت حضرت محمد -صلى الله عليه وسلم- تا چه اندازه از قوّت تأثير و جاذبة معنوي برخوردار است، و آن حضرت تا چه حدّ در راستاي رهبري و ارشاد توانمندند، و ياران ايشان تا چه ميزان صاحب اراده و اهل استقامت و آمادة فداکاري در راه اهداف ايشان‌اند. همچنين، از قدرت و مکنت اوس و خزرج با خبر بودند، و خوب مي‌دانستند که عقلاي اين دو طايفه شيفتة صلح و سازش و آسايش و آرامش و آمادة کنار گذاشتن کينه‌ها و دشمني‌هايند؛ به خصوص، بعد از آنکه تلخي و مرارت جنگهاي خانگي را سال‌هاي سال چشيده‌اند.
علاوه بر اين، به موقعيت استراتژيکي مدينه که بر سر شاهراه بازرگاني يمن- شام، متصل به ساحل بحراحمر قرار گرفته است، توجّه داشتند. اهل مکّه سالانه به ميزان ربع ميليون دينار طلا در سرزمين شام تجارت مي‌کردند؛ گذشته از فعاليت‌هاي بازرگاني اهل طائف و مناطق ديگر؛ و معلوم است که برقراري اين روابط تجاري منوط و مشروط به استقرار امنيت و آرامش در آن راه مهم بازرگاني بود.
با اين ترتيب، مي‌توان دريافت که تمرکز يافتن دعوت اسلام در يثرب و رويارويي اهل يثرب با مکّيان تا چه اندازه مي‌توانسته است براي قريشيان خطرناک بوده باشد.
مشرکان مکّه، جدّي بودن خطري را که از هر جهت کيان اقتصادي و اجتماعي ايشان را تهديد مي‌‌کرد، به شدّت احساس کرده بودند. از اين رو، مي‌کوشيدند تا مؤثّرترين شيوه را براي دفع اين خطر بزرگ که تنها منشأ آن پرچمدار دعوت اسلام حضرت محمد -صلى الله عليه وسلم- بودند، شناسايي کنند و پيش گيرند.
روز پنجشنبه 26 ماه صفر سال چهاردهم بعثت، مطابق با 12 سپتامبر 622 ميلادي[1]، يعني تقريباً دو ماه و نيم پس از بيعت عَقَبة کُبري، پارلمان مکّه موسوم به «دارالندوه» حساس‌ترين و سرنوشت‌سازترين جلسة خود را در نخستين ساعات روز[2] تشکيل داد.و همگي نمايندگان قبائل قريش در اين جلسه حضور به هم رسانيدند، تا طرح قاطع و تعيين کننده‌اي را بررسي کنند که بتوانند هرچه سريعتر پرچمدار دعوت اسلام را از پاي دربياورد، و براي هميشه روزنه‌هاي تابش انوار مبارک آن حضرت را مسدود گرداند! چهره‌هاي برجسته شرکت کننده در اين جلسة حسّاس و تاريخي که از نمايندگان طوايف قريش تشکيل گرديده بود، عبارت بودند از:
1) ابوجهل بن هشام از طايفة بني مخزوم؛
2 و 3 و4) جُبيربن مُطعِم؛ طُعَيمه بن عَدي؛ حارث بن عامر، از طايفة بني نَوْفَل بن عبدمناف؛
5 و 6 و 7) شيبه و عُتبه پسران ربيعه؛ و ابوسفيان بن حرب، از طايفة بني‌عبد شمس بن عبد مناف؛
8) نضربن حارث، از طايفة بني عبدالدار؛
9 و 10 و 11) ابوالبَختَري بن هشام؛ زمعه بن اَسوَد؛ و حکيم بن حِزام، از طايفة بني‌اسد بن عبدالعزّي؛
12 و 13) نُبيه و مُنبه، پسران حجّاج، از طايفة بني سهم؛
14) اُميه بن خلف، از طايفة بن جُمَع.


[1]- اين تاريخ دقيق را با استفاده از تحقيقات علمي علامه محمد سليمان منصورپوري در کتاب رحمة للعالمين (ج 1، ص 95، 97، 102، : ج 2، ص 471) به دست آورده‌ايم.
[2]- دليل بر تشکيل اين جلسه در نخستين ساعات روز روايت ابن اسحاق است حاکي از اينکه جبرئيل نبي‌اکرم -صلى الله عليه وسلم-  را از توطئه‌هاي اين جلسه دارالندوة با خبر ساخت و به ايشان اذن هجرت داد؛ و از سوي ديگر، روايت بخاري از عايشه، مبني بر اينکه نبي‌اکرم -صلى الله عليه وسلم-  در «نحرالظهيرة» يعني گرماگرم آفتاب نيمروز به سراغ ابوبکر آمدند و به او گفتند: «قد أذن لي في الخروج» به من اجازه خروج از مکه داده شد! چنانکه خواهد آمد.

به نقل از: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي

0 نظرات:

ارسال یک نظر