ازدواج پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم با عایشه




پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم ، عایشه را بعد از وفات خدیجه، در مکه و قبل از هجرت، در حالی که او دختری شش ساله بود، به عقد خود در آورد و در مدینه در سال نخست هجرت، وقتی او نه ساله بود، او را به خانه‌اش برد.[1]
علاوه بر اینکه دعوت و جهاد و تربیت و تشکیل دولت اسلامی مسیر تکاملی خویش را می‌پیمود، ازدواج و تشکیل خانواده نیز در زندگی اصحاب و پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم متوقف و تعطیل نشد؛ بلکه این خواسته‌ای طبیعی و فطری بود که می‌بایست به آن می‌پرداختند و این بیانگر آن است که اسلام دین فطرت است و ازدواج، نقش مهمی در تشکیل جامعة مسلمانان دارد.[2]
پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم در سن پنجاه و چهار سالگی با عایشه ازدواج نمود و شکی نیست که گذشت سالها به عنوان قاعدة کلی مقیاس عمر انسانها است، اما مقیاس حقیقی، نشاط و سرحالی و توانایی انسان بر اقدام و کار می‌باشد. گاهی انسانی سی ساله از نظر جسمی و روحی در حدی است که گویا پنجاه ساله است و گاهی انسان پنجاه ساله‌ای را می‌بینی که از چنان قدرت بدنی و روحی برخوردار است که گویی بیش از سی سال سن ندارد. رسول خدا در این میدان بی‌نظیر بود. او در حالی که پنجاه سال سن داشت، امّا از نظر همت و مردانگی و قاطعیت بسان مردی بود که تازه بهار جوانی‌اش گل کرده باشد و هیچ انسانی در این باره با او برابری نمی‌کرد؛ چنانکه دلایل زیادی این مطلب را تأیید می‌نماید:
الف: وقتی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم برای تبلیغ دین اسلام و عرضة آن نزد بنی عامر بن صعصعه رفت، بحیره بن فراس گفت:
به خدا سوگند اگر این جوان قریشی را همراه خود کنم، به وسیلة او همة عرب را خواهم خورد[3] بر اساس این گفته، بحیره، پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم را جوان توصیف کرد و جوان کسی است که در آغاز زندگی قرار دارد و سرشار از نیرو و چابکی است و اینکه گفت: «به وسیله او عرب را خواهم خورد» و این به دلیل چابکی، زرنگی و همتی است که در شخصیت پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم مشاهده کرد. همتی که تمام عرب نمی‌توانند در برابر آن بایستند. بنابراین، دیدگاه خود را چنین تعبیر کرد که عرب را به وسیلة او خواهد خورد. در حالی که در آن روز پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم پنجاه سال سن داشت. آری او از نظر ساختار بدنی، قیافه، روحیه و همت، واقعاً جوان بود.[4]
ب – در حکایت هجرت آن طور که بخاری از انس رضي الله عنه روایت می‌کند، آمده است که آن حضرت در حالی به مدینه وارد شد که ابوبکر پشت سر ایشان سوار بود و ابوبکر پیرمردی بود که شناخته می‌شد و پیامبر جوانی بود که او را نمی‌شناختند؛ پس هر کسی با ابوبکر ملاقات می‌کرد، می‌گفت ای ابوبکر! این که جلوی تو سوار است، کیست؟ ابوبکر می‌گفت: این مرد، راه را به من نشان می‌دهد و فرد چنین گمان می‌کرد که منظور ابوبکر، راه است و حال آنکه منظور او راه خیر و هدایت بود[5] هدف اینکه گرچه ابوبکر از رسول خدا سن کمتری داشت، ولی به خاطر شادابی و زرنگی رسول خدا، مردم او را جوان می‌نامیدند[6]. یعنی ابوبکر در سن واقعی خود پیر مشخص می‌شد[7] در حالی که پیامبر صلي الله عليه و سلم جوان به نظر می‌آمد؛ چون موی سفید و پیری در او ظاهر نشده بود. همان طور که قسطلانی این مطلب را توضیح داده و گفته است: موهای رسول خدا سفید نشده بود با اینکه از ابوبکر سن بیشتری داشت[8] و شاید به خاطر همین بود که تفاوت سنی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم با عایشه، زیاد مشهود نبود تا جایی که با عایشه، مسابقه دوندگی می‌گذارد یک بار عایشه از پیامبر خدا صلي الله عليه و سلم سبقت می‌گیرد و باری دیگر آن حضرت از عایشه سبقت می‌گیرد و می‌فرماید: «این در مقابل آن یکی است.»[9]
ضمناً برای اندیشمندان و صاحبان فکر و اندیشه حکمت بزرگ ازدواج پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم با عایشه پوشیده نیست؛ چراکه این ازدواج مبارک در آغاز زندگی مدنی و با آغاز مرحلة قانونگذاری زندگی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم انجام گرفت و بی‌گمان بخش بزرگی از زندگی انسان در خانه و با خانواده‌اش سپری می‌شود.
پس این بخش از زندگی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم باید برای مردم نقل و بیان می‌شد تا بتوانند به آن تأسی جویند و این وظیفة مهم را عایشه و دیگر امهات المومنین انجام می‌دادند. عایشه به سبب هوشیاری و فهمی که خداوند به او بخشیده بود، توانست نقش خود را به بهترین شیوه ایفا کند؛ چنانکه بررسی مختصر هر کتابی از کتابهای سیره گواهی آشکار بر این مدعا است.
عایشه حدود پنجاه سال بعد از رسول خدا زیست و مدت زندگانی او با پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم او را یاری نمود تا آنچه را که از پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم دیده و شنیده بود، به مردم برساند. خداوند از او راضی و خشنود باد.[10]


[1]- معین السیره، ص 168.
[2]- الاساس فی السنه، ج 1، ص 420.
[3]- سیره ابن هشام، ج 1، ص 424.
[4]- معین السیره، ص 171.
[5]- البخاری، کتاب مناقب الانصار، باب الهجره.
[6]- شرح الزرقانی علی المواهب، ج 1، ص 355 به نقل از معین السیره.
[7]- معین السیره، ص 171.
[8]- همان.
[9]- همان، ص 172.
[10]- همان، ص 173.


برگرفته از:
الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.

0 نظرات:

ارسال یک نظر