آیا قرآن درباره ازدواج موقت، آیه ای دارد؟


آیا قرآن درباره ازدواج موقت، آیه ای دارد؟

شیعه در جواب میگوید:
بله دارد و این آیه را نشان میدهد:
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً بَعْدِ ....
و شیعه آیه را اینطور ترجمه میکند:و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‏ايد؛ اينها احکامى است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان ديگر غير از اينها (که گفته شد)، براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختيار کنيد؛ در حالى که پاکدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد.
و زنانى را که متعه [= ازدواج موقت‏] مى‏کنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد........
پاسخ اهل سنت:
و اهل سنت ترجمه آنها را رد میکند و اینطور ترجمه میکند
(فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً بَعْدِ ....)
(پس و قتی که به وسیله اموالتان از زن ها کام گرفتید پس مهر آنها را واجب است که بپردازید)
اهل سنت اين را درباره ازدواج عادی میداند.

و ترجمه شیعه به چند دلیل مردود است:
دلیل اول اینکه در هيچ جاي قرآن « اسْتَمْتَعْتُم » به معنی صیغه کردن نیست، در جاهای دیگر قرآن این کلمه و مشتقاتش آمده اما به معنی کامجویی دایم آمده نه ازدواج موقت..
«كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُم بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ » (التوبه/69)
حال شما منافقان چون كسانى است كه پيش از شما بودند آنان از شما نيرومندتر و اموال و فرزندان بيشتر بودند پس از نصيب خويش [در دنيا] بهره مند شدند و شما [هم] از داراى نصيب خود بهره مند شدید همان گونه كه آنان كه پيش از شما بودند از نصيب خويش بهره مند شدند و شما [در باطل] فرو رفتيد همان گونه كه آنان فرو رفتند آنان اعمالشان در دنيا و آخرت به هدر رفت و آنان همان زيانكارانند.
«وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ» (الأحقاف: ٢٠)
«و روزی که کافران را بر آتش عرضه کنند [به آنان گویند] نعمت های پاکیزه خود را [که می توانست وسیله آبادی آخرتتان باشد] در زندگی دنیایتان مصرف کردید و [همانجا] از آن برخوردار شدید؛ بنابراین امروز به سبب اینکه به ناحق در زمین تکبّر می ورزیدید و در برابر اینکه همواره نافرمانی می کردید با عذاب خفّت بار کیفر می یابید. »
اگر اینجا بهره گیری از دنیا به معنی موقت میبود، پس خوشبخت تر از کافران و منافقان کسی نبود
پس در آن صورت آیه این معنی را میداشت که که کافران و منافقان بطور موقت گناه کردند بعد توبه نمودند !!!!!
قرآن، درمورد نکاح و طلاق دادن زنان است باز کلمه تمتع را بکار برده

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا» (الاحزاب:٤٩)
(ای کسانیکه ایمان آورده اید هنگامیکه زنان مومن را نکاح کردید و سپس پیش از آنکه با آنان آمیزش کنید طلاقشان دادید، برای شما بر عهده آنان عدّه ای نیست که آن را بشمارید، پس آنان را [به پرداخت نصف مهریه] بهره مندشان کنید و به صورت پسندیده ای رهایشان سازید.)
شیعه حتما اینجا میگوید که تمتع دو معنی دارد یکی بهره گیری مطلق یکی بهره گیری موقت ( ازدواج موقت) و ميتواند به احادیث استناد کند که در آن تمتع به معنی ازدواج موقت هم آمده
در جواب میگوییم بله درست است در حدیث به معنی موقت بکار رفته اما در 60 موردی که این کلمه و مشتقاتش در قرآن امده یکبار هم بمعنی موقت نیست بلکه آیات استمتاع در قرآن تماما به معنی بهره مندی دايمي از زندگی دنیا ست نه بهره گیری موقت
دلیل دوم ما این است که این آیه شاهد ندارد یعنی اگر درباره ازدواج موقت است باید که درباره قوانین آن نیز آیاتی نازل میشد، همه میدانیم که قوانین ازدواج موقت با ازدواج دایم از زمین تا آسمان فرق دارد پس باید الله اگر ازدواج موقت را برسمیت میشناخت، درباره ارث یا نفقه یا طلاق آن نیز آیاتی نازل میکرد و شیعه دلیل دیگری ندارد، جز همین آیه ای که غلط معنی کرده, و آیه دیگری ندارد ،پس این به تنهایی ثابت میکند که ادعای شیعه دروغ است
در زمان کریم خان زند که تازه حکومت صفوی برچیده شده بود، یکی ادعا کرد که من پسر شاه سلطان حسین هستم ولی غیر از این ادعا دیگر، هیچ دلیلی نداشت، حتی به لهجه مردم اصفهان هم نمیتوانست حرف بزند و دروغش ثابت شد و سرش بر باد رفت این عین ادعای شیعه است.
برای درک عمق دروغ گویی شیعه شما باید آیات بعدی را بخوانید که درباره ازدواج با کنیز است که نوعی ازدواج غیر عادیست شما تعجب میکنید وقتی که میبینید الله درباره، (روش مجازات زنا، برای کنیزی که زن مرد آزاد شده) نیز حکم صادر میکند ( چون فرق دارد ) اما درباره زن متعه ای هیچ حکمی صادر نمیکند در حالیکه شیعه معترف است که حکم زن صیغه ای کاملا با احکام زن عقدی فرق دارد
دلیل سوم:
آیه ای که شیعه دلیل آورده خودش در لابلای مجموع آیاتی است درباره ازدواج عادی یعنی ازداوج دایم ....... حالا سوال و ایراد ما فقط این نیست که چرا الله ازدواج صیغه ای را قابل ندیده که پیرامون احکامش آیاتی نازل کند؟ بلکه میپرسیم چرا حتی این ارزش را هم بهش نداده که آیه مستقلی درباره آن نازل کند؟ بلکه آنرا تند تند در وسط آیات ازدواج دایم بطور مبهم ذکر کرده و رد شده ؟؟ آیا این خود دلیل نیست که شیعه معنی آیه را دزدیده و غلط تفسیر کرده ؟؟
آیا الله خجالت میکشیده که درباره ازدواج دایم بنویسد که تند تند ذکری کرده و رد شده ؟؟
دلیل چهارم:
چرا مبهم است ؟ چرا آیه واضحی نازل نکرده تا اهل سنت مخالفت نکنند ؟ چرا در هر چیز که شیعه با سنی مخالف است و ما از شیعه دلیل قرانی میخواهیم دلیلی میاورد که هیچ ربطی به معنی ندارد و واضح و صریح نیست ؟
آیا این دلیل نیست بر دروغگویی شیعه؟درپایان سلسله آیاتی را که آیه متعه ( بزعم شیعه ) در آن است را مینویسم تا خواننده خودش دریابد که هیچ چیز باعث دروغگویی علمای شیعه نشده جز اینکه مطمئن بودند مردم شیعه از قرآن چیزی نمیدانند:
وَلَا تَنكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُم مِّنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۚ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿٢٢﴾ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَن تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿٢٣﴾ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۖ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ ۚ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿٢٤﴾ وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم ۚ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ ۚ وَأَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٢٥﴾ يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦﴾ سوره نساء
و با زنانى كه پدرانتان به ازدواج خود درآورده‏اند نكاح مكنيد مگر آنچه كه پيشتر رخ داده است چرا كه آن زشتكارى و [مايه] دشمنى و بد راهى بوده است (22)
[نكاح اينان] بر شما حرام شده است مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‏هايتان و خاله هايتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرهايتان كه به شما شير داده‏اند و خواهران رضاعى شما و مادران زنانتان و دختران همسرانتان كه [آنها دختران] در دامان شما پرورش يافته‏اند و با آن همسران همبستر شده‏ايد پس اگر با آنها همبستر نشده‏ايد بر شما گناهى نيست [كه با دخترانشان ازدواج كنيد] و زنان پسرانتان كه از پشت‏خودتان هستند و جمع دو خواهر با همديگر مگر آنچه كه در گذشته رخ داده باشد كه خداوند آمرزنده مهربان است (23)
و زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى كه مالك آنان شده‏ايد [اين] فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين [زنان نامبرده] براى شما حلال است كه [زنان ديگر را] به وسيله اموال خود طلب كنيد در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد پس و قتی که به وسیله مالتان از زن ها کام گرفتید پس مهر آنها را واجب است که بپردازید و بر شما گناهى نيست كه پس از مقرر با يكديگر توافق كنيد مسلما خداوند داناى حكيم است (24)
و هر كس از شما از نظر مالى نمى‏تواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است [همه] از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى [خود] درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوست‏گيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است اين [پيشنهاد زناشويى با كنيزان] براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است (25) خدا مى‏خواهد براى شما توضيح دهد و راه [و رسم] كسانى را كه پيش از شما بوده‏اند به شما بنماياند و بر شما ببخشايد و خدا داناى حكيم است (26) سوره نساء
پس ای خواننده گرامی
دیدی که آیات، در ابتداء زنانی که ازدواج با آنها حرام است را اول بر شمرد و بعد ادامه یافت تا رسید به آیه مورد نظر شیعه .......... و (واو ) در ابتدای آیه مورد نظر شیعه نیز بما میفهماند که این آیه دنباله آیه قبلی است و متن هم دنباله آیه پیش است یعنی میگوید علاوه بر مادر و خواهر و غیره، هر شوهر داری هم بشما حرام است و غیر از این زنان دیگر بشما حلال هستند .......... و اینجا شیعه یک دفعه از راه راست منحرف میشود و میگوید صیغه و میغه !!! و از این حرف ها........
و آیه بعد از آیه مورد نظر هم مثل آیه قبل ، باز شیعه ها را رسوا میکند چون در آیه بعدی آیه میگوید اگر پول ندارید یا صبر کنید بروید یا زنان کنیز را بگیرید (و شیعه میگوید اگر پول ندارید صیغه کنید) و الله تکلیف بی پولها را تعیین کرده
و حرفی از صیغه برای درمان بی پولی در میان نیست
پس از هر طرف بنگرید علمای شیعه را دروغگو خواهید یافت
و گفتم بی اطلاعی ایرانیان از قرآن، به علمای شیعه جرات داده تا اینهمه دروغ شاخ ساز!! بگویند
*****یک نکته درباره محصنین *******
اول آیه ای را ببینید که شیعه معنی آنرا دزدیده:
(وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً)
و غیر از اينها ( زنان حرام مثل مادر یا خواهر یا زن شوهر دار) غیر از اینها بقیه زنان بشما حلال است که با مال خود خواستگاری کنید و نیت شما محصن بودن باشد نه لاس زدن و زناکاری پس اگر با این شرایط از آنها کام گرفتید پس مهریه آنها را بدهید
مرد که عروسی کند محصن میشود و زن که عروسی کند محصنه در لغت محصن کسی است که قلعه بنا میکند و محصنه کسی است که در این دژ داخل میشود تا محفوظ بماند
و آیه دارد واضح شرط میگذارد که منظور شما از عروسی باید همین قلعه و دژ بنا کردن باشد
اما در ازدواج موقت این قلعه و دژ نیست دستمال کاغذی برای یکبار مصرف است!!

نه مرد در این نوع ازدواج محصن میشود نه زن محصنه ........ پس این هم دلیل دیگر بر دزد بودن علمای شیعه ( دزدند!! چون معنی قرآن را میدزدند )
و در آخر جواب شبهه ای که میگویید
آیا امیرالمومنین عمر متعه را حرام کرد؟
شیعه ها برای گمراه کردن پیروان خود ادعای عجیبی را مطرح میکنند و میگویند در کتب اهل سنت نوشته که متعه در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم حلال بود و عمر رضی الله عنه آن را حرام کرد آنها با برداشت دلبخواهی از کتاب ما در حقیقت فقط خود را راضی میکنند در حالیکه ما احادیث صریح و صحیحی داریم که متعه را رسول الله صلی الله علیه وسلم حرام کرده برای نمونه اينرا ببینید:
در کتاب مسلم که مهم ترین کتاب ما بعد ازبخاری است بابی وجود دارد بنام :
باب نِكَاحِ الْمُتْعَةِ وَبَيَانِ أَنَّهُ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ ثُمَّ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ وَاسْتَقَرَّ تَحْرِيمُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
باب نکاح متعه و بیان اینکه حلال شد بعد حرام شد و باز حلال شد و بعد باز حرام شد و برقرار ماند حکم حرام بودنش تا روز قیامت
و در این باب این حدیث است
رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمودند:
ای مردم من به شما اجازه متعه را داده بودم و بدرستیکه الله آن را حرام قطعی کرده تا روز قیامت
پس هرکس که در پیشش چیزی از از اینگونه زنان ( متعه ای ) است رهایش کند و اگر پولی یا چیزی به آنها دادید هیچ چیز را پس نگیرید
                                                                                                                                           محمد باقر سجودی

0 نظرات:

ارسال یک نظر