سقوط قرطبه (كوردوبا)زمان: 23 شوال سال 633 ه








شكست دولت موحدين در پيكار عقاب به سال 601 ه زنگ پاياني بر فرو پاشي قريب الوقوع اين دولت قدرتمند بود، پاياني هولناك و سريع مضافا اينكه شورشها و نا آرامي هاي متعدد داخلي، دولت موحدين را در برگرفته بود. از اين رو مسلمانان اندلس دريافتند كه بايد رهبر جديدي بيابند تا دوباره مسلمانان پراكنده اندلس را گردهم آورد و به اوضاع سرو سامان دهد. چنين شد كه در آن دوره حساس ستاره ابن هود فرمانده جديد درخشش خود را آغاز كرد. ابن هود در سال 625 ه اعلام كرد كه قصد دارد اندلس را از سلطه موحدين و هم تجاوزات صليبيان خلاص كند و اعلام داشت كه مي خواهد دوباره عمل به شريعت اسلام را احياء كند.

نظر به آن دوره پر فتنه و آشوب و توسعه طلبي هاي صليبيان، كار اين رهبر جديد چندان هم آسان نبود. ابن هود رقيبان زيادي داشت كه از همه خطرناك تر و قدرتمندتر ابن احمر بود كه در جنوب اندلس حكومت مي كرد. اين ابن احمر از اسپانيايي هاي مسيحي هم بيشتر دشمن ابن هود بود. از اين رو براي بدست گرفتن رهبري اندلس با ابن هود وارد جنگ شد كه سالها به طول انجاميد. اين كشمكشهاي داخلي ميان مسلمين بهترين فرصت براي بهره برداري صليبيون بود. چنانكه «فرناندو سوم» پادشاه كاستيل در تدارك آن بود كه ضربه كاري و دردناك نهايي را بر پيكره دولت اسلامي اندلس وارد آورد.

هدف وي قرطبه بود، پايتخت كنوني اندلس كه زماني پايتخت خلافت اموي اندلس مي بوده، شهري كه به تنهايي نماد اسلام و ظفر مندي آن بر ضد صليبيان اسپانيا مي بود. از زمان سقوط خلافت اموي در سال 407 ه اين شهر مورد بي مهري قرار گرفته و بخش زيادي از آباداني و رونق خود را از دست داده بود زيرا پس از سقوط خلافت، پايتخت به اشبيليه (سويل) منتقل شد. مردم قرطبه انقلابي و عصيانگر بودند و هيچ گاه در تابعيت يك امير باقي نمي ماندند چنانكه باري با ابن هود بيعت مي كردند و بارديگر دست بيعت به ابن احمر مي دادند و زماني هم بدون رهبر بودند. در اواخر ربيع الثاني سال 633 ه ق «فرناندوي سوم» سپاهي را براي كسب خبر از استحكامات و امكانات دفاعي شهر روانه آن كرد. با كمك مسلمانان خائني كه از اسلام برگشته بودند، سپاه مزبور توانست بر تعدادي از برجهاي ديده باني شهر مسلط شود. اهالي قرطبه براي دفع آنها شتافتند ولي متجاوزان به سختي مقاومت كردند و موضوع را به فرناندو اطلاع داده و تقاضاي كمك كردند. به زودي كمكهايي از جانب اسقفهاي كليساهاي نزديك قرطبه براي آنها رسيد و خود فرناندو هم آمد و شهر را با تمام توان به محاصره در آورد.

اهالي قرطبه از ابن هود تقاضاي كمك كردند. او هم به زودي در رأس سپاهي بزرگ به استعداد 35 هزار جنگجو به كمك آنها شتافت. دويست سوار مزدور مسيحي به فرماندهي «لورنسو خوارز» هم در خدمت ابن هود بودند. اين فرمانده اخير الذكر قبلا در خدمت فرناندو مي بوده اما مورد غضب او واقع شده و او را از كاستيل رانده بود و از آنجا به خدمت ابن هود در آمده بود. همين امر و غفلت از اصل تولا و تبرا باعث شكست مسلمانان و از دست رفتن قرطبه شد. از آن رو كه آن شهسوار صليبي تصميم گرفت دوباره دل ارباب قبلي خود را بدست آورد و به هم كيشان خود خدمت كند تا بلكه جايگاه سابق خود را بازيابد لذا حيله اي انديشيد و تظاهر كرد كه مي خواهد با دارو دسته خود براي شناسايي و كسب خبر از سپاه صليبي ها جلو برود، اما به اردوگاه فرناندو رفت . همراه وي نقشه اي براي فريب مسلمانان طرح كرد. شهسوار مذكور به اردوگاه ابن هود برگشت و وي را از عظمت لشكر فرناندو وعاقبت درگيري با آن بيم داد و پي در پي كوشيد اراده ابن هود را براي درگيري سست كند. عليرغم اينكه مي دانست لشكر ابن هود بزرگتر و قدرتمند تر از لشكر فرناندو مي باشد. لكن صد افسوس كه عاقبت بكارگيري دشمنان دين و غفلت از عقيده تولا و تبرا بهتر از اين نمي شود. به هر حال نقشه صليبي ها گرفت و ابن هود از كمك به اهالي قرطبه سرباز زد و به بهانه اينكه مي خواهد به اهالي بلنسيه (والنسيا) كه از سوي خايمي اول شاه آراگون مورد حمله قرار گرفته اند كمك كند آنجا را ترك كرد.

بعد از عقب نشيني ابن هود، فرناندو محاصره شهررا تشديد كرد. اهالي قرطبه براي لحظه اي تصميم گرفتند تسليم شوند ولي خيلي زود وقتي با خبر شدند كه ذخيره غذايي و تداركات لشكر فرناندو رو به پايان است به مقاومت خود ادامه دادند. فرناندو احساس كرد كه ابن هود در اين موضوع دست داشته، لذا از دشمني ديرينه ابن هود با ابن احمر در جهت منافع خود بهره برداري كرد. بنابراين با ابن احمر وارد مذاكره شد و خواستار هم پيماني با وي بر ضد ابن هود شد كه ابن احمر هم موافقت كرد و با وي معاهده اي بر ضد ابن هود بست.

وقتي اخبار اين معاهده به اهالي قرطبه رسيد، اراده آنها را براي مقاومت سست كرد و به ناچار تسليم شدند. چنين بود كه در تاريخ يك شنبه 23 شوال سال 633 فرناندوي سوم وارد قرطبه شد و در همان روز مسيحيان يك صليب بزرگ را بر فراز جامع بزرگ قرطبه نصب كردند و فورا آنرا به يك كليسا تبديل كردند. در همان آغاز فرناندو دست به كاري زد كه نشان دهنده عمق حافظه تاريخي دشمنان اسلام مي باشد. و نشان مي دهد كه آنها هرگز فتوحات مسلمانان و جنگهاي آنها را فراموش نكرده اند. قضيه از اين قرار بود كه منصور بن ابي عامر سلطان اندلس در دوران طلايي اندلس به سال387 ه شهر «شانت ياقب» (سانتياگو) را تصرف كرده و ناقوسهاي كليساي بزرگ آنجا موسوم به كليساي يعقوب مقدس رابر شانه هاي اسيران مسيحي تا قرطبه حمله كرد و از آنها به عنوان قنديل براي مناره هاي مسجد جامع قرطبه استفاده كرد. شهر سانتياگو و كليساي يعقوب مقدس از مقدس ترين اماكن مسيحيان اسپانيا بود. و حال كه فرناندو قرطبه را اشغال كرده بود، دوباره آن ناقوسها را از فراز مناره ها پايين آورده و بر دوش اسيران مسلمان!! به سانتياگو برگرداند و برجاي نخست در كليساي يعقوب مقدس نصب كرد.

مترجم: ابويحيي
مصدر: سايت نوار اسلام
IslamTape.Com

0 نظرات:

ارسال یک نظر