دکتر عليرضا دليري
خوشبختانه جهان اسلام در سایه نهضت اسلامی معاصر گامهای بسیار پرباری را جهت فهم و درک قرآن کریم برداشته است. ولی متأسفانه بهرهی میهن عزیزمان از نزدیکی به قرآن و استفاده از مفاهیم والای آن بسیار ناچیز و اندک بوده است.
در این کشوری که تاریخ آن هزارها تفسیر و ترجمه قرآن کریم به زبان شیرین و گویا و رسای فارسی و حتی به لهجههای محلی مناطق مختلف کشور نگاشته است. امروزه ـ با کمال شرمندگی ـ ما در پی یافتن تفسیری قابل فهم و یا ترجمهای روان باید در بین دهها کتابخانه پرسه زنیم! همه این گنجینههای علمی و میراث فرهنگی این ملت یا به بهانهی سنی بودن و مخالف با ایدههای ساختگی ما بکلی از بین برده شده است و یا در انبارهای کتابهای دست نویس آستان قدس رضوی و موزهها مدفون و طعمهی گرد وغبار و موریانهها شدهاند.
برخی آخوندهای بیسواد با بهرهگیری نادرست از آن میراثهای میهن و با اسالیبی بسیار رکیک و زننده ترجمههایی تقدیم داشتهاند که با ذوق و سلیقهی زیبای فارسی، و با لطافت و جمال قرآنی سازگاری ندارد.
در کشور عزیزمان بچاپ قرآن نیز هیچگونه اهتمامی داده نشده است. همه این بیمهریها به قرآن زائیدهی تفکر آخوندهای آستین کوتاه ماست که با قرآن نا آشنا و از فهم و درک آن بیگانهاند. در حوزههای علمیهی ما که دهها کتاب فلسفه و منطق در جمجمههای شاگردان میریزند قرآن هیچ جایگاهی ندارد.
نه تنها اینکه آخوندهای ما با قرآن در داخل کشور حساسیت دارند، گسترش چاپ و نشر آن در خارج را نیز مایه درد سر خود، و کساد بازار دین فروشیشان میبینند.
آیت الله مکارم شیرازی که نامش در ایران بعنوان آخوند تشنهی شهرت بر سرزبانهاست، و پیش از این بارها سعی کرده بود خود را در محیط علمی حوزه و در بین مراجع مطرح سازد، ولی بدلیل سوابق پیشین او با ساواک در زمان طاغوت و درباری بودنش پس از انقلاب هرگز نتوانست نه در میان مراجع و نه حتی در رسانههای گروهی آن جایگاهی را که در پیش بود بدست آورد. اخیرا با طرح موضوعاتی جنجال برانگیز چون به مبارزه طلبیدن سنیها برای مناظره، و سپس فرار از میدان. و چون دفاع از حرکتهای مشبوه برخی از آخوندهای افراطی و تکفیری صفوی در مراکز حساس نظام که در تلاش بودند دیار مقدس مکه و مدینه را با اعزام دختران صیغهای به فساد کشند و ... خود را در رسانهها مطرح سازد.
آقای مکارم از سال 1386ش، یکریز بر علیه قرآن تبلیغات سوء براه انداخته است.
او با ادعای اینکه در قرآن چاپ سعودی اشتباهات بسیار زیادی است سعی دارد دلهای مسلمانان را از قرآن بزداید و یا حداقل نوعی شبه پراکنی ایجاد کند.
آیت الله لطف الله گلپایگانی در سال 1387 حقیقت آنچه در دلهای برخی مراجع حقود و قوم پرست جریان دارد را بر زبان آورد و خواستار چاپ قرآن با رسم الخط بومی شد!! و از اینکه قرآن با رسم الخط عثمانی و عربی عثمان طه در دنیا منتشر شده است احساس خطر نمود!! و نبودن رسم الخط بومی را مایه شرمندگی دانست!!..
مسلمانان در طول تاریخ قرآن را بهمان صورتی که در پیش روی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و زیر نظارت ایشان نگاشته شده است حفظ نمودهاند. تنها در برخی موارد که احساس میشده خواندن درست قرآن برای مردم رو به دشواری میرود، مشکلات خواندن را با روشهایی بسیار دقیق برطرف کردهاند. مثلا قرآن در ابتدا با خط کوفی بدون نقطه و حرکات نگاشته میشد. سپس ابوالاسود دؤلی تشکیل یا حرکت گذاری را اختراع نمود. و پس از او شاگردانش یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم به نقطه گذاری بر حروف اقدام نمودند.
اما در طول این تاریخ طولانی همواره سعی شده است میراث پیامبر اکرم و یاران و شاگردان و اهل بیت ایشان در نگارش حفظ شود. کسانی نیز از روی اخلاص و گاهی نادانی با رسم الخطهایی که مطابق رسم الخطهای زبان رائج عربی است نیز قرآن را کتابت و چاپ نمودند. ولی امت اسلامی آنها را نپذیرفت، و پس از اندک زمانی بکلی از بین رفتند و نامشان از صفحه وجود بکلی حذف شد. چون با روح پیامبر و شاگردان و یاران و اهل بیتش که در حروف قرآنی جریان دارد مخالف بودند.
امروز آیت الله مکارم به اصطلاح پژوهشی (!) بصورت کتابی تقدیم میدارد که در آن اشتباهات رسم الخط قرآنی را برشمرده است!!!
و همهی مواردی که ایشان در نوشتههایش بدان اشاره نموده است، همان شواهدی است که علما در توقیفی بودن و ثابت بودن آن از طریق وحی الهی قرنها پیش بدان اشاره نمودهاند!!
در برخی از سورههای قرآن کریم "ابراهیم" بدینصورت، و در برخی موارد "ابراهم" و با نوشتن "ی" کوچکی بر روی اسم پس از "هـ" نگاشته شده است. احیانا "أینما" با جمع "أین و ما" در یک کلمه و احیانا بصورت "أین ما " و همچنین (بئسما ـ و بئس ما) و ( إنما و إن ما) و موارد بسیار زیاد دیگر که همه گواه بر این است که این رسم الخط از جانب پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و وحی است. اگر چنین نمیبود بدون شک رسوم املائی بصورت موحدی نقش میبست!
و البته ارزش این رسم الخط در بسیاری موارد با غور در احکام تجوید قرآن کریم، و در عمق فهم درست قراءات مختلف قرآنی روشن میگردد. ولی متأسفانه چون فهم مراجع ما از قرآن بسیار سطحی است اینگونه موارد را اشتباهات قرآنی تلقی کردهاند. و باد غروری بگلو انداختهاند که ما پس از هزار و چهار صد و سی و اندی سال اشتباهات قرآنی را دریافتهایم!!!...
البته نیتهای پشت پرده بر کسی پوشیده نیست. همین مراجع بودند که در طول تاریخ تشیع با قرآن سیتز داشتند. و احیانا آنرا تحریف شده دانستند. و گاهی معانیش را دگرگون ساخته معناهای باطنی برایش تراشیدند. و قرآن فاطمه و مهدی اختراع نمودند، و حدیثها و روایتها بر صفحات ننگین مذهب کاشتند. و تا امروز ادعا دارند قرآن غیر قابل فهم است. و تنها آنهایند که آنرا میفهمند. گویا قرآن تنها برای آنها آمده است! حال کسی نیست بگوید؛ اگر حرف شما درست است پس قرآن غیر قابل فهم چه دردی را میخواهد برای ما درمان کند؟!!
و چرا خداوند فرمودهاند: ما قرآن را بسیار آسان و قابل فهم فرستادهایم. پس آیا نمیاندیشید؟!
بدون شک همه این وسوسههای شیطانی هدفش تحقق دادن همان افسانهی تحریف قرآنی است که پیشوایشان نوری طبرسی در کتابش "فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الأرباب" مطرح ساخت...
در این کشوری که تاریخ آن هزارها تفسیر و ترجمه قرآن کریم به زبان شیرین و گویا و رسای فارسی و حتی به لهجههای محلی مناطق مختلف کشور نگاشته است. امروزه ـ با کمال شرمندگی ـ ما در پی یافتن تفسیری قابل فهم و یا ترجمهای روان باید در بین دهها کتابخانه پرسه زنیم! همه این گنجینههای علمی و میراث فرهنگی این ملت یا به بهانهی سنی بودن و مخالف با ایدههای ساختگی ما بکلی از بین برده شده است و یا در انبارهای کتابهای دست نویس آستان قدس رضوی و موزهها مدفون و طعمهی گرد وغبار و موریانهها شدهاند.
برخی آخوندهای بیسواد با بهرهگیری نادرست از آن میراثهای میهن و با اسالیبی بسیار رکیک و زننده ترجمههایی تقدیم داشتهاند که با ذوق و سلیقهی زیبای فارسی، و با لطافت و جمال قرآنی سازگاری ندارد.
در کشور عزیزمان بچاپ قرآن نیز هیچگونه اهتمامی داده نشده است. همه این بیمهریها به قرآن زائیدهی تفکر آخوندهای آستین کوتاه ماست که با قرآن نا آشنا و از فهم و درک آن بیگانهاند. در حوزههای علمیهی ما که دهها کتاب فلسفه و منطق در جمجمههای شاگردان میریزند قرآن هیچ جایگاهی ندارد.
نه تنها اینکه آخوندهای ما با قرآن در داخل کشور حساسیت دارند، گسترش چاپ و نشر آن در خارج را نیز مایه درد سر خود، و کساد بازار دین فروشیشان میبینند.
آیت الله مکارم شیرازی که نامش در ایران بعنوان آخوند تشنهی شهرت بر سرزبانهاست، و پیش از این بارها سعی کرده بود خود را در محیط علمی حوزه و در بین مراجع مطرح سازد، ولی بدلیل سوابق پیشین او با ساواک در زمان طاغوت و درباری بودنش پس از انقلاب هرگز نتوانست نه در میان مراجع و نه حتی در رسانههای گروهی آن جایگاهی را که در پیش بود بدست آورد. اخیرا با طرح موضوعاتی جنجال برانگیز چون به مبارزه طلبیدن سنیها برای مناظره، و سپس فرار از میدان. و چون دفاع از حرکتهای مشبوه برخی از آخوندهای افراطی و تکفیری صفوی در مراکز حساس نظام که در تلاش بودند دیار مقدس مکه و مدینه را با اعزام دختران صیغهای به فساد کشند و ... خود را در رسانهها مطرح سازد.
آقای مکارم از سال 1386ش، یکریز بر علیه قرآن تبلیغات سوء براه انداخته است.
او با ادعای اینکه در قرآن چاپ سعودی اشتباهات بسیار زیادی است سعی دارد دلهای مسلمانان را از قرآن بزداید و یا حداقل نوعی شبه پراکنی ایجاد کند.
آیت الله لطف الله گلپایگانی در سال 1387 حقیقت آنچه در دلهای برخی مراجع حقود و قوم پرست جریان دارد را بر زبان آورد و خواستار چاپ قرآن با رسم الخط بومی شد!! و از اینکه قرآن با رسم الخط عثمانی و عربی عثمان طه در دنیا منتشر شده است احساس خطر نمود!! و نبودن رسم الخط بومی را مایه شرمندگی دانست!!..
مسلمانان در طول تاریخ قرآن را بهمان صورتی که در پیش روی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و زیر نظارت ایشان نگاشته شده است حفظ نمودهاند. تنها در برخی موارد که احساس میشده خواندن درست قرآن برای مردم رو به دشواری میرود، مشکلات خواندن را با روشهایی بسیار دقیق برطرف کردهاند. مثلا قرآن در ابتدا با خط کوفی بدون نقطه و حرکات نگاشته میشد. سپس ابوالاسود دؤلی تشکیل یا حرکت گذاری را اختراع نمود. و پس از او شاگردانش یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم به نقطه گذاری بر حروف اقدام نمودند.
اما در طول این تاریخ طولانی همواره سعی شده است میراث پیامبر اکرم و یاران و شاگردان و اهل بیت ایشان در نگارش حفظ شود. کسانی نیز از روی اخلاص و گاهی نادانی با رسم الخطهایی که مطابق رسم الخطهای زبان رائج عربی است نیز قرآن را کتابت و چاپ نمودند. ولی امت اسلامی آنها را نپذیرفت، و پس از اندک زمانی بکلی از بین رفتند و نامشان از صفحه وجود بکلی حذف شد. چون با روح پیامبر و شاگردان و یاران و اهل بیتش که در حروف قرآنی جریان دارد مخالف بودند.
امروز آیت الله مکارم به اصطلاح پژوهشی (!) بصورت کتابی تقدیم میدارد که در آن اشتباهات رسم الخط قرآنی را برشمرده است!!!
و همهی مواردی که ایشان در نوشتههایش بدان اشاره نموده است، همان شواهدی است که علما در توقیفی بودن و ثابت بودن آن از طریق وحی الهی قرنها پیش بدان اشاره نمودهاند!!
در برخی از سورههای قرآن کریم "ابراهیم" بدینصورت، و در برخی موارد "ابراهم" و با نوشتن "ی" کوچکی بر روی اسم پس از "هـ" نگاشته شده است. احیانا "أینما" با جمع "أین و ما" در یک کلمه و احیانا بصورت "أین ما " و همچنین (بئسما ـ و بئس ما) و ( إنما و إن ما) و موارد بسیار زیاد دیگر که همه گواه بر این است که این رسم الخط از جانب پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و وحی است. اگر چنین نمیبود بدون شک رسوم املائی بصورت موحدی نقش میبست!
و البته ارزش این رسم الخط در بسیاری موارد با غور در احکام تجوید قرآن کریم، و در عمق فهم درست قراءات مختلف قرآنی روشن میگردد. ولی متأسفانه چون فهم مراجع ما از قرآن بسیار سطحی است اینگونه موارد را اشتباهات قرآنی تلقی کردهاند. و باد غروری بگلو انداختهاند که ما پس از هزار و چهار صد و سی و اندی سال اشتباهات قرآنی را دریافتهایم!!!...
البته نیتهای پشت پرده بر کسی پوشیده نیست. همین مراجع بودند که در طول تاریخ تشیع با قرآن سیتز داشتند. و احیانا آنرا تحریف شده دانستند. و گاهی معانیش را دگرگون ساخته معناهای باطنی برایش تراشیدند. و قرآن فاطمه و مهدی اختراع نمودند، و حدیثها و روایتها بر صفحات ننگین مذهب کاشتند. و تا امروز ادعا دارند قرآن غیر قابل فهم است. و تنها آنهایند که آنرا میفهمند. گویا قرآن تنها برای آنها آمده است! حال کسی نیست بگوید؛ اگر حرف شما درست است پس قرآن غیر قابل فهم چه دردی را میخواهد برای ما درمان کند؟!!
و چرا خداوند فرمودهاند: ما قرآن را بسیار آسان و قابل فهم فرستادهایم. پس آیا نمیاندیشید؟!
بدون شک همه این وسوسههای شیطانی هدفش تحقق دادن همان افسانهی تحریف قرآنی است که پیشوایشان نوری طبرسی در کتابش "فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الأرباب" مطرح ساخت...
0 نظرات:
ارسال یک نظر