اهانت شيعيان به محمد باقر و فرزندش جعفر



اما محمد باقر وفرزندش جعفر صادق مظلومان حقيقى هستند كه هر چه تهمت وافترا و زشتى ورسوايى از نفاق وترس وغدر وخيانت ودروغ  بوده به آندو نسبت داده وبه اسم آندو جعل كرده اند، ومذهب باطنى وويرانگر خود را بنام آندو تمام كرده اند تا در ميان مردم رواج يابد، ومسلك ومذهبى اختراع كرده وبنام آنها تمام كرده اند كه خود آنها از آن خبر نداشتند، وگفته اند كه باقر بخاطر ترس وزبونى حرام خدارا حلال ميكرده است! مثلا فتوى ميداده است كه"آنچه را كه باز ومرغ شكارى بكشد حلال است-با اينكه حرام است-"[1] وچندين روايت درحرمت آن چه را كه مرغ شكارى بكشد آورده اند،
وزراره بن اعين كه از بزرگترين راويان شيعه بوده ومدار ومحور مذهب براو ميباشد در بارهء محمدباقر ميگويد: او شيخى است كه در بحث وجدال علمى ندارد،[2] واز همين زراره بن اعين نقل ميكنند كه او گفته است: من از محمد باقر مسئله اى پرسيدم و بمن جواب داد، و سپس شخصى آمد واز همان موضوع پرسيد، به او جواب ديگرى داد، كه برخلاف جواب من بود، وبعد از آن شخص ديگرى آمد وبه او جواب ديگرى غير از دو جواب اولى داد، ووقتى كه آندو خارج شدند، گفتم اى فرزند رسول خدا! دو نفر از شيعيان شما در عراق بودند، وبه هركدام يك جواب دادى!
گفت اى زراره اين براى حفظ ما وشما بهتر است! واگر بر يك موضوع متفق شويد مردم شمارا ميشناسند! وبه ضرر ما وشما ميباشد! ( آخر مگر دروغ ونفاق وترس غير از اينست؟)
گفت: بعد از آن به ابوعبدالله –ع- گفتم: شيعيان شما را اگر در آتش ويا بر سر نيزه حمل كنند ميروند، ولى از پيش شما كه بيرون ميروند اختلاف دارند ميگويد درست مثل پدرش بمن جواب داد، [3]
وراجع به جعفر ميگويند كه در جلوى ابوحنيفه از او ستايش كرده زاز تعبير خواب او خوشحال شده وگفته است كه بحق اصابت كرده است،  ولى وقتيكه بيرون رفته اورا مذمت نموده وگفته اين ناصبى است، ووقتى از ستايش او سؤال ميشود ميگويد تقيه نموده وقصدش اين بوده كه به باطل اصابت كرده است!! واينكه او به هفتاد شكل صحبت ميكند-[4] پس صد رحمت به نفاق منافقين- البته بدون شك كه امام جعفر وبقيهء ائمه اهل بيت كرام از اين افتراها مبرى ميباشند، از آنجمله روايت كشى از زراره كه ميگويد:  بخدا اگر تمام آنچه را كه من از ابوعبدالله ميشنيدم روايت ميكردم آلت مردان حتى بر سر چوبها هم بلند ميشد![5]

 
[1]  فروع الكافى 6/208
[2]  اصول الكافى
[3]   اصول الكافى ص 65
[4]  روضة الكافي 8/292 تعبير خواب ها و بصائر الدرجات جزء ششم
[5]  رجال الكشى ص 123 شرح حال زراره

0 نظرات:

ارسال یک نظر